.

.

Friday, March 21, 2014

سال نو مبارک

یک هزار و سیصد و نود و سه سال از فرار محمد از مکه به مدینه و شروع کشتار، کاروان زنی، به بردگی کشاندن غیر مسلمانان، کشتار همجنس گرایان، خاموش شدن مشعل تمدن در خاور میانه و بد بختی و بیماری و انحراف و جنگ و دزدی و دروغ و ازدواج با فرزند خوانده گذشت. هلهله و شادی کنید.

Monday, March 17, 2014

سرگذشت یک همجنس

وقتی‌ که بابام خدا بیامرز شد ،همه برگشتن و بهم گفتن مرد خونه …منم درس و مدرسه‌ام رو ول کردم و شدم بابای آبجی‌ و داداش کوچیکم … وقتی‌ ام مادرم پا به سنّ گذاشت و همه بچه هاش رفته بودن پی‌ خونه زندگیشون ،شدم بابای مادرم و دست تنهایی تر و خشکش کردم که آب توی دلش ،قد یه نخود ام تکون نخوره … آبجی‌ و داداشم که به سلامتی‌ بچه دار شدن ،گاهی که دستم میرسید ،واسه اونها هم بابایی می‌کردم و نمی‌ذاشتم که زندگی‌ ،دست زمختش رو روی سر و صورتشون بکشه … بعدش‌ام که جنگ شد و رفتم یه چند مدتی‌ واسه خاک کشورم جنگیدم که نکنه یه تیکه کوچیک‌ام ازش نسیب دشمنا شه و رو سیاهیش نسیب بقیه ،ولی‌ مچ پای راستم که که رفت رو مین ،برم گردوندن خونه … آدم که تنها می‌شه ،به خیلی‌ چیزا دل می‌بنده ،ولی‌ این وسط یکی‌ هستش که هروقت پیش آدمه ،انگاری که خود برگه مرخصی رو امضا شده دست آدم دادن … آره ،من زن نگرفتم ولی‌ بابای خیلی‌‌ها شدم ؛بابای مادرم ،بابای خواهرم ،داداش کوچیکم ،بچه هاش و حتا بابای مردم کشوری که توش زندگی‌ می‌کنم … ولی‌ وقتی‌ قرار شد که واسم زن بگیرن و به قولی‌ سر و سامونم بدن ،صادقونه برگشتم و بهشون گفتم که همجنسگرام ،اونوقت همه شون بهم خندیدن و دیگه توی جمع‌هاشون راهم ندادن و با اسمای زنونه صدام میکردن؟ … آره خوب ،من درس خونده نیستم ،،احترام همه شون ام خداییش مثل نون شب واسم واجبه ،ولی‌ مطمئن‌ام که یه جایی ،لای کتابای فارسی بچه گی‌‌ هامون ،واسه تعریف یه چیزای مثل مردونگی ،زنونگی و صداقت ،بایستی‌ خیلی‌ کم و کسری داشته باشه .

Sunday, March 16, 2014

دلیل تحجر مسئولین در ایران؟ دلسوزی یا جاه طلبی

داشتم سایتهای خبری جمهوری اسلامی رو نگاهی می انداختم چشمم به این مقاله خورد خودم خیلی حرص خوردم واقعا با جه جماعت متحجر و حیوان صفتی باید روزگار بگذرونیم..گفتم این مطلب رو تو وبلاگمون منتشر کنیم دوستان متوجه باشند که  دیدگاه کلی مسئولین و قانونگذاران و مجریان قانون در قبال پدیده طبیعی همجنسگرایی در ایران چگونه است 

به گزارش صراط به نقل از فرهنگ نیوز؛ روز گذشته بی بی سی فارسی و رادیو زمانه در مقاله های جداگانه ای با عناوین « قوانین کیفری ایران، تهدیدی مضاعف برای همجنسگرایان» و «مشکلات همجنسگرایان در ایران» نگرانی خود را بابت همجنسگرایان ایرانی ابراز داشتند!!!
هر دو مقاله توسط مریم حسین خواه فعال حقوق بشر! و روزنامه نگار دوره اصلاحات برای بی بی سی فارسی و رادیو زمانه نگاشته شده است. حسین خواه در « قوانین کیفری ایران، تهدیدی مضاعف برای همجنسگرایان» به بررسی قوانین کیفری در ایران علیه همجنسگرایان می پردازد و می گوید: «با همه تلاش‌های فعالان حقوق بشر و جامعه همجنسگرایان ایران برای احقاق حقوق دگرباشان جنسی، لایحه مجازات اسلامی که هشتم بهمن ماه ۱۳۹۰ به تایید نهایی شورای نگهبان رسیده و در انتظار ابلاغ دولت برای جایگزینی «قانون مجازات اسلامی» است، نیز همچون قانون مجازات اسلامی فعلی، رابطه جنسی دو مرد یا دو زن با یکدیگر را در زمره «حدود» قرار داده است. این لایحه با درنظر داشتن جنسیت متهمان و کیفیت و تکرار رابطه جنسی، کیفر صد ضربه شلاق یا اعدام را برای آنان تعیین کرده است.»
این فعال حقوق بشر! که در سال 86 به جرم نشر اکاذیب و تبلیغ علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی زندانی شده بود، در مقاله دیگرش که در سایت رایو زمانه منتشر شده است مشکلات همجنسگرایان در ایران را واکاوی می کند و بار دیگر قانون جمهوری اسلامی را مشکلات اصلی همجنسگرایان در ایران معرفی می کند. او همچنین چند ویدیو که در آن چند جوان مدعی می شوند همجنسگرایان ایرانی پناهنده به ترکیه هستند را نیز سند مقاله خود قرار داده است.

این مقالات و سخنان در حالی مطرح می شود که هنوز هیچ ارگان رسمی حتی وجود همجنسگرایان در ایران را تایید نکرده است. در حالیکه نگاه اسلام از زمان قوم لوط به همجنسگرایی کاملا واضح و روشن است و دین مبین اسلام همجنسگرایی را خلاف عزت نفس و شرافت انسانی می داند. تزلزل خانواده ها و بی بندوباری را در غرب می تواند اولین نشانه های ترویج همجنسگرایی در آن کشورها دانست و افزود یکی از تاثیرات همجنسگرایی بر جوامع بشری کاهش جمعیت و عدم تشکیل خانواده در کشورهای غربی است. در حالیکه اسلام خانواده را اصلی ترین رکن جامعه معرفی می کند.
حال پاسخ به این سوال که چرا رسانه های بیگانه نگران همجنسبازان در ایران هستند کمی آسوده تر از قبل می شود.با توجه به مطالب فوق می توان نتیجه گرفت همجنسگرایی دقیقا نقطه عکس آموزه های دینی و اسلامی است و به نظر می رسد دشمن برای نیل به اهداف شوم خود، بنیان خانواده ها در جمهوری اسلامی را نشانه گرفته است و این همان هدفی است که در راستای آن دست به تبلیغ برای همجنسگرایی در ایران می زند.
دشمن،امروز نگران همجنسگرایی است و فردا حامی بدحجابان و بی حجابان در ایران می شود و فردا روزی فریاد آزادی در ایران سر می دهد. پس می توان نتیجه گرفت دشمن برا دشمنی هر روز به دنبال بهانه ای است و امروز همجنسگرایی بهانه است برای دشمنی بر علیه جمهوری اسلامی ایران.

Wednesday, March 12, 2014

بازیکن تیم ملی آلمان

Thomas Hitzlsperger، بازیکن فوتبال، همجنسگرایی خود را اعلام کرد.
توماس هیتزلبرگر 31 ساله و بازیکن سابق تیم های استون ویلا، وستهم یونایتد و اورتون هستش که 52 بار برای تیم ملی آلمان بازی کرده و همراه تیم اشتوتگارت قهرمان بوندسلیگای آلمان شده. وی در سپتامبر 2013 از دنیای فوتبال خداحافظی کرده.
او تا به حال یکی از معروفترین بازیکنان فوتبال هستش که همجنسگرایی خودش رو اعلام کرده. او در مصاحبه با مجله آلمانی Die Zeit این مطلب رو اعلام کرده.
قسمتی از گفته های وی در این مجله:
"این فرایند[مطلع شدن از گی بودنم] طولانی و سخت بوده، در چند سال گذشته بوده که متوجه شدم ترجیح میدم با یک مرد زندگی کنم.

"نشستن سر یک میز با 20 مرد جوان و گوش دادن به جکهاشون درباره گی ها هیچ وقت آسون نبوده. شما به اونا اجازه میدین جکهاشون رو بگن، تا زمانی که جکهاشون فقط خنده دار بوده و زیاد توهین کننده نباشه.

"گی بودن یک مسئله غیرقابل پذیرش در فوتبال هستش. روحیه مبارزه طلبانه، و فکر کردن به پیروزی چیزیه که با جمله کلیشه ای 'گی ها نازک نارنجی هستند' جور در نمیاد."



درست در مقابل دیدگان معترضان همجنسگرایی

امام جمعه تهران: ازدواج همجنسگراها انحطاط اخلاقی است


آیت الله محمدعلی موحدی کرمانی، امام جمعه موقت تهران، امروز جمعه ۱۶ اسفندماه، در مراسم نماز جمعه تهران اعلام کرد غرب با طرح ازدواج همجنس‌خواهان دچار سقوط و انحطاط اخلاقی شده است. او همچنین اضافه کرد که این مسئله برای غرب رسوایی است.
ایران همجنس‌خواهان را به رسمیت نمی‌شناسد و بر طبق قوانین این کشور مجازات‌هایی برای جلوگیری از آن پیش‌بینی کرده است. پیش از این محمود احمدی‌نژاد رییس‌جمهور پیشین ایران در دانشگاه کلمبیا حضور همجنس‌خواهان در ایران را تکذیب کرده بود. سازمان‌های حقوق‌بشری بارها حکومت ایران را به خاطر قوانین ضدهمجنس‌خواهان و رفتارهای تبعیض‌آمیز محکوم کرده‌اند.
در ادامه نماز جمعه این هفته موحدی کرمانی،عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان نگرانی رهبر جمهوری اسلامی و مجلس خبرگان  از وضعیت فرهنگ دینی گفت که باید مراقب نفوذ فرهنگ خطرناک غرب بود. او از وزیر فرهنگ و ارشاد خواست که دقت بیشتر در مجوز کتاب و فیلم کند تا این مسائل منجر به “اضلال” و گمراهی نشود.
روز گذشته علی جنتی وزیر ارشاد با انتشار بیانیه‌ای در پاسخ به صحبت‌های علی خامنه‌ای رهبر ایران در دیدار با نمایندگان مجلس خبرگا  گفته بود وزارت ارشاد به صورت جدی در برابر تهاجم فرهنگی “مجاهدت” می‌کند.
موحدی کرمانی در این مراسم همچنین با اشاره به نزدیک بودن نوروز از مردم خواست تا از “موسیقی‌های مبتذل” و “مراسم زشت چهارشنبه‌سوری” پرهیز کنند.

Tuesday, March 11, 2014

دین سه کار را با بهره وری بالا و بطور موثر انجام می دهد:

مردم را از هم جدا کرده، آنها را کنترل می کند و فریبشان می دهد.

نگاه جامعه ایرانی به همجنسگرایان


میترا یکی از همجنسگرایان ایرانی درخصوص این موضوع می گوید: "مادرم بسیاری تلاش می کرد که من را مانند دیگر دخترها بزرگ کند. حتی زمانی که بزرگتر شدم و به دبیرستان رفتم، برای نخستین بار عاشق دختری شدم، این اتفاق دعوا و کتک و داد و هوار به همراه داشت."

میترا که در رشته پرستاری تحصیل کرده، مسائل اجتماعی را نیز از مشکلات همجنسگرایان در ایران می داند و اضافه می کند: "مجبوریم همیشه ماسکی بر روی صورتمان داشته باشیم. من از سر کارم دو بار اخراج شدم. به این دلیل که دکتر همکارم می خواست با من ارتباط برقرار کند، اما من نمی خواستم و رفتار بدی با وی کردم. از دوستانم شنیده بودم که وقتی به روانپزشک مراجعه می کنند رفتار نامناسبی با آنها دارند. به دلیل ترسی که از طرد شدن داشتم، به روانپزشک مراجعه نکردم."
میترا و سایر همجنسگرایان در ایران می گویند که اغلب اوقات جامعه همجنسگرایان افرادی محسوب می شوند که انحراف جنسی دارند و این برای آنها آزاردهنده است. 

آرشام پارسی، دبیر "سازمان دگرباشان جنسی" هشت سال است در تورنتو برای کمک به همجنسگرایان ایران فعالیت می کند.

آقای پارسی به بی بی سی فارسی می گوید: "یک فرد (همجنسگرا) حق و حقوق اساسی اش را در ایران ندارد و هر لحظه ممکن است با خطر مواجه شود. سازمان ما تلاش کرده حقوق دگرباشان جنسی ایرانی را مطرح کند و به عنوان یک مسئله حقوق بشری جای اندازد. در حال حاضر سازمان ما به آن دسته از همجنسگرایانی که برای گرایش جنسی از ایران فرار کرده و درخواست پناهندگی داده اند، کمک می کند."

آقای پارسی خودکشی دو تن از دوستان همجنسگرایش را دلیلی برای این فعالیت مدنی عنوان می کند.

نگاه تاریخی
از دیگر کارشناسانی که روی مسئله همجنسگرایان کار تحقیقاتی انجام داده، ژانت آفاری استاد دانشگاه درآمریکا است که کتابی با عنوان "سیاست جنسی در ایران" را به تازگی منتشر کرده است. او در این کتاب به سیر تاریخی همجنسگرایی از قرن ۱۹ تا کنون پرداخته است. 

کتاب سیاست جنسی در ایران


ژانت آفاری، پژوهشگر: اگرچه قانونا در ایران مسئله همجنسگرایی جرم است، اما کم کم تحمل پذیری حتی از دوران پهلوی بیشتر است.
خانم آفاری به بی بی سی فارسی می گوید: "درست است که از لحاظ مذهبی مسئله همجنسگرایی گناه بود اما از لحاظ فرهنگی تحمل پذیر بود، اما از دوره رضا شاه به طور مشخص برخوردها با همجنسگرایان شروع می شود."
خانم آفاری به تاثیر انقلاب و مسئله همجنسگرایی و تحولات آن نیز پرداخته و می گوید: "اگرچه قانونا در ایران مسئله همجنسگرایی جرم است. اما نوشته ها و مصاحبه ها نشان می دهد که کم کم تحمل پذیری حتی از دوران پهلوی بیشتر است. البته هنوز بسیار کم است. متاسفانه مشکل اساسی جنبش همجنسگرایی سنتی بودن خانواده های آنها است. خانواده ها اصرار دارند که دختر و پسرشان حتما ازدواج کنند و بچه دار شوند."
همجنسگرایان می گویند حضور آنها در محافل عمومی با مشکلاتی روبرو است.
آرین ۲۱ ساله از جمله کسانی است که ترجیح می داده در محافل عمومی ظاهر نشود و از دید افراد به دور باشد.
او در گفتگو با بی بی سی فارسی دلیل این امر را این چنین بیان می کند: "اگر مردم از الفاظ بدی در مورد ما استفاده نمی کردند، در عوض برخورد خوبی هم با ما نداشتند. جاهای زیادی بود که همجنسگرایان دور هم جمع می شدند، ولی در آن رستوران ها، پارک ها و کافی شاپ ها هم با ترس از دیدن اقوام و یا ماموران حکومتی جمع می شدند."
مهاجرت به خارج
بسیاری از همجنسگرایان ایرانی در سالهای اخیر به دلیل آنچه مشکلات اجتماعی، فرهنگی و قانونی علیه خود عنوان می کنند، به خارج از کشور پناهنده شده اند.
حمید پرنیان از جمله همین افراد است. او با اشاره به برخورد حکومت ایران با همجنسگرایان می گوید: "این نظام با زدن برچسب بر دامن همجنسگرایان، آنها را وادار می کند که خودشان را گم کنند تا دیده نشوند."

مقامات ایران با عنوان این مسئله که همجنسگرایی خلاف اسلام و قوانین جمهوری اسلامی است، این عمل را غیر قانونی می دانند، اما کارشناسان این حوزه عنوان می کنند نگاه های اغراق آمیز و سیاسی کردن این موضوعات است که مشکلات این گروه را بیشتر می کند.

سیما، پژوهشگر در مسائل جنسیتی در آمریکا به بی بی سی فارسی می گوید: "یک سری از گروه های مدافع حقوق همجنسگرایان بین المللی به همراه اپوزیسیون خارج از کشور موارد اعدام تجاوز به کودکان را در ایران به عنوان همجنسگرایی در ایران ارائه داده اند. این موضوع در سطح حکومتی حساسیت ایجاد می کند. این مسئله این گونه نشان داده می شود که یک حرکت زیرزمینی همجنسگرایی در ایران وجود دارد که قصدش براندازی است، در حالی که می دانیم این طور نیست. این دقیقا به دلیل استفاده ابزاری گروه های اپوزیسیون خارج از ایران از مسئله همجنسگرایی است."
در حالیکه افراد مذهبی و سنتی در ایران همجنسگرایی را خلاف اخلاق و زیانبار برای کانون خانواده می دانند، فعالان حوزه همجنسگرایان می گویند این افراد بخشی از اعضای جامعه هستند که باید همانند دیگر گروه ها از حقوق شهروندی برابر برخوردار باشند.


نیکی محجوب
منبع: بی بی سی فارسی

Sunday, March 9, 2014

قوانین سنگین و وحشیانه جزایی ایران علیه همجنسگرایی

در قوانین جزایی ایران همجنس‌گرایی هرگاه صورت عملی به خود بگیرد و مرتکبین دستگیر بشوند٬ در مواردی مجازات مرگ تهدیدشان می‌کند.
به موجب ماده ۱۱۱ قانون مجازات اسلامی، «لواط» در صورتی موجب اعدام می ‌شود که فاعل و مفعول بالغ و عاقل و مختار باشند. بنابراین پسران از ۱۵ سالگی به بعد (به سال هجری قمری) چنانچه مرتکب رابطه ‌ی جنسی با مرد دیگری بشوند٬ آنها را می‌ کشند. فرق نمی‌کند که فاعل باشند یا مفعول. علت آن است که در قانون مدنی ایران ۱۵ سالگی برای پسران سن بلوغ شرعی و سن ورود به قلمرو مسئولیت جزایی است.
مجوز قانونی اعدام پسران در قانون مجازات اسلامی با ضوابط کنوانسیون حقوق کودک در تضاد است. به موجب ماده ۱۱۲ قانون مجازات اسلامی هرگاه مرد بالغ و عاقل با نابالغی لواط کند٬ فاعل کشته می‌شود و مفعول که نابالغ است٬ اگر به زور مورد تجاوز قرار نگرفته باشد ۷۴ ضربه شلاق می خورد. بنابراین در قوانین ایران چنانچه یک پسر نابالغ یعنی زیر ۱۵ ساله را با پول و مانند آن فریب بدهند و او را تشویق به همخوابگی با خود کنند٬ از آن کودک فریب خورده حمایت نمی ‌شود. تازه او را شلاق هم می ‌زنند. این قانون با کنوانسیون حمایت از حقوق کودک که دولت جمهوری اسلامی آن را امضا کرده است چه تناسبی دارد؟
ماده ۱۲۱ قانون مجازات اسلامی٬ رابطه جنسی دو مرد را که کامل نبوده و به دخول منجر نشده باشد٬ مشمول مجازات یکصد ضربه شلاق تشخیص داده است. اما در تبصره همان ماده قانونی تأکید شده که حتی در این حالت٬ اگر فاعل غیر مسلمان بوده و مفعول مسلمان باشد٬ فاعل غیر مسلمان باید به قتل برسد. یعنی وقتی هم که رابطه‌ی جنسی کامل بر قرار نشده٬ این غیر مسلمان است که باید به قتل برسد.
با وجود این قوانین حق حیات غیر مسلمان چگونه پاسداری می ‌شود؟ قوانین حاکی است حتی سه اقلیت به رسمیت شناخته شده‌ ی کلیمی٬ مسیحی و زرتشتی حق حیات ‌شان متزلزل است. چه رسد به سایر اقلیت ‌های دینی.
به موجب ماده ۱۲۲ همان قانون اگر رابطه‌ ی جنسی دو مرد به دخول نرسیده باشد٬ پس از آنکه سه بار تکرار بشود و مرتکب هربار یکصد ضربه شلاق بخورد٬ در مرتبه ‌ی چهارم مجازات مرتکب قتل است.
همچنین به موجب ماده ۱۲۳ همان قانون هرگاه دو مرد که با هم خویشاوندی نسبی نداشته باشند٬ بدون ضرورت در زیر یک پوشش به طور برهنه قرار گیرند هر دو تا ۹۹ ضربه شلاق می‌خورند. قانون گذار صراحتا نگفته که در صورت تکرار٬ مجازات آنها مرگ است. اما با استفاده از دیگر موارد قانونی در این باره٬ محتمل است در صورت تکرار جرم٬ صدور حکم اعدام مشروعیت پیدا کند. در هر حال قانون مبهم است و مانند هر قانون مبهمی خطرناک است.

Saturday, March 8, 2014


Photo: Farhad

بدون آگاهی کافی، هرگونه قطعیت در نتیجه گیری، نوعی ظلم است.


بدون آگاهی کافی، هرگونه قطعیت در نتیجه گیری به نام علم، نوعی ظلم و مردود است. اگر برخی بر اختلال یا بیماری ما اصرار دارند، نیازی نیست ما بر عدم آن اصرار کنیم. در عوض و در عمل هر دو ما آزمایشگاه های ژنتیک را باید مجهز نماییم و در کنار آن مطالعات روانشناختی گرایش های جنسی را حمایت کنیم.
اینکه با فرضیه هایی اصرار شود یک گرایش جنسی و یا جنسیتی، نوعی اختلال یا بیماری روانی و یا حتی ژنتیکی است یا نیست و به طور قطع بر آن تأکید گردد، جای بحث ندارد بلکه تنها حد بالاتری از آگاهی را می طلبد.

آیا نباید مراکزی جدا از تابوهای اجتماعی و عقاید خشک افراطی بتوانند با آخرین تجهیزات آزمایشگاهی به تحقیقات ژنتیکی در مورد گرایش های جنسی بپردازند و با مراکز دیگر در سراسر دنیا تبادل اطلاعات داشته باشند؟

آیا چنین آزمایشگاه ها و چنان تحقیقاتی در ایران دیده می شود؟!
با کسانی که پای عملشان لنگ است ولی زبان درازی در نسبت های ناروا یا انکار ما دارند، مسابقه دو باید گذاشت ،نیازی نیست بالای منبر، هم کلام بی منطقی شد.

آنچه با علم امروز با تکیه بر ژنتیک به کار ما می آید، یک مثل است که باید جا بیفتد: "یه جفت چشم هم می تونه رنگ هم نباشه" و از آن این حقیقت بر می آید که ریشه ژنتیکی عشق هم، رنگین کمانی می تواند باشد. همانطور که هیچ دو نفری در این دنیای بزرگ، بی اختیار عین یکدیگر نیستند، ژنتیک عشق ورزیدن نیز می تواند برای همه یک جور نباشد.
شاید برخی از اقلیت های جنسی و جنسیتی به فکر درمان افتاده باشند. شاید خیلی از ما قدم هایی هم برداشته باشیم. شاید عده ای از ما روزی به این فکر کرده باشند که اگر امکان ارتباط با جنس مخالف را در جامعه ای بدون تابو می داشتند، می توانستند با جنس مخالف ادامه دهند. یا برخی فکر می کنند اگر همین حالا چنین تجربه ای را داشته باشند ممکن است بتوانند در آینده با جنس مخالف زندگی کنند.
همجنسگرایان سابق (Ex-Gay) نمونه هایی اند که ادعا می کنند توانسته اند از همجنسگرایی به دوجنسگرایی یا حتی دگرجنس گرایی برسند!

آیا نباید مراکزی باشد که دوجنس گرایان زن یا مرد بتوانند با هم آشنا شوند و در صورت تمایل رابطه ای را شروع کنند؟
وقتی انسان با طیف پیوسته ای از گرایش جنسی و گرایش جنسیتی روبروست که از محیط نیز اثر می گیرد، چنین تلاشی برای تغییر رفتار جنسی بعید نیست. می توان گفت ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است ولی روشن است که هر ماهی را نمی شود به هر آبی انداخت.

ممکن است برخی همجنسگرایان و در اصل عده ای از دوجنس گرایان به تغییری در خود امید داشته باشند و مانند هر انسانی مختار اند که برای آن قدم بردارند یا برندارند. بخش عمده ای از پیشرفت های علمی مرهون وجود داوطلبان است.

اگر چنین امکانی مطابق با استاندارهای پزشکی و روانشناسی فراهم نشود، نتیجه می تواند فاجعه بار باشد.
این پیوند را از تارنمای "اداره مشاوره و پاسخ نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها" در مرورگر مناسب باز کنید.

با این حساب زمانی که به ما نسبت بیمار می دهند، علاوه بر راهکار بالا بلافاصله بیمه درمانی ما باید مطرح شود و این خود همچون نقطه ای اهرمی برای رسیدن به آگاهی، علم بیشتر و حقوق ما می تواند عمل کند.

Friday, March 7, 2014

قصه تلخ و تکراری

همیشه فکر می کرد باید هنگام تعیین جنسیتش اتفاق دیگری می افتاد.
مرد شده بود اما مرد نبود.علاقه هایش به لباس زنانه و آرایش مرده بودند.
در ظاهر مردی مردانه عبوس ؛ بد خلق بود.در درون زنی خسته و تمنایی
بی پایان برای محبت هایی که دریغ میشد.و انتظار هایی که از راه میرسید
دیگر بریده بود میدانست این داستان جایی باید تمام شود.کی؟ کجا؟ چگونه؟
مگر مردن به این راحتی هاست ؟ولی  راستش  حدس میزنم از زنده بودن
ساده تر است. از زن بودن و مرد زیستن هم ساده تر است.ولی او ساکت بود.
عصر روز همان هفته پس از یک روز پر کار به خانه آمد. همه چیز را
مرتب کرد همسرش هنوز سر کار بود.دخترش را از دبستان آورد. نهارش را
داد و مو هایش را شانه زد. بوی خوش موهای دخترش را تا میشد نفس کشید.
دخترم هرچه میتوانی زن باش و عاشق باش.هرچقدر که پدرت تنها بود. دختر
برگشت. بابا بابا چیه؟ هیچی عزیزم.
دخترک را خواباند.و نامه ای نوشت.با وجود اینکه دخترم تنها دلیل زنده بودنم
هست اما واقعا" خسته ام.خسته ام. دخترکم از اینکه ترکت می کنم عذر می خواهم.
و تمام دارویی را که برای مرگ تهیه کرده بود سر کشید.آهسته در رختخواب دراز
کشید.انگار آن لحظه همه عمر مثل یک داستان کوتاه پیش چشمت می آید. مرگ به
سوی او می آمد و کابوس زندگی دوگانه به پایان رسید.
روحش جایی هست که می باید آنجا باشد.در آغوش کسی و در نهایت محبتی که دریغ
میشد از او....

خلاصه‌ای از دیدگاه‌ های انیشتین در باب دین


خلاصه‌ای از دیدگاه‌ های انیشتین  در باب دین :

انیشتین در نامه ای در سال 1950 خطاب به برکوویتز می نویسد:
"نگرش من به خدا همچون یک آگنوستیک (شک کننده در وجود خدا) است.من معتقدم که زندگی در مجموعه ای از اصول اخلاقی برای یک دنیای بهتر نیازی به یک قانون گذار ندارد، به خصوص که این قانون گذار بر اساس سیستم پاداش و مجازات کار کند..." برگرفته از کتاب تاریخچه علم غرب نوشته آنتونی آلیوتو

او در 24 مارس 1954 میگوید:
"این دروغی ست که بارها در مورد دین من تکرار شده، من به خدا اعتقادی ندارم، گرچه هیگاه آن را رد نکرده ام. چیزی در وجود من که می توان نام دین بر آن نهاد ستایش ساختار جهان است به همان میزان که علم می تواند شرح دهد."برگرفته از کتاب آلبرت انیشتین، جهت انسانی او

او در نامه ای در سوم ژانویه 1954 در نامه ای خطاب به اریک گوتکیند (فیلسوف) نوشت:
" کلمه خدا برای من چیزی بیش از نشان و محصول ضعف بشر نیست، کتاب مقدس برای من قابل احترام اما بسیار ساده و کودکانه است، نه تفسیری ارائه می کند و نه توجهی که در من تغییری ایجاد کند"

*مشخص نیست چه عاملی متولیان دینی ما را وادار می‌کند تا همه دانشمندان بنام جهان را نه تنها مسلمان که شیعه اثنی‌عشری معرفی کنند.

Wednesday, March 5, 2014

اقلیت‌های جنسی در ایران؛ مشکل متفاوت بودن

اقلیت‌های جنسی در ایران؛ مشکل متفاوت بودن

با وقوع رویدادهای اخیر در ایران پس از انتخابات ۲۲ خردادماه، موج جدیدی از تبعید و مهاجرت گریبان فعالان اجتماعی – سیاسی را گرفته است. یکی از این افراد مرتضی (سپهر) مساکنی، دانشجوی جامعه‌شناسی دانشگاه تهران، است. وی علاوه بر فعالیت دانشجویی خود در مجموعه‌ دانشجویان آزادی‌خواه برابری‌طلب، مدافع حقوق اقلیت‌های جنسی، نیز بوده است، وبلاگ‌نویسی می‌کرده و با نشریه‌ چراغ و سازمان دگرباشان جنسی نیز همکاری‌هایی داشته است.

وی پس از فشارهایی که خصوصا پس از انتخابات با آن مواجه شده بود، چندی است که مجبور به ترک ایران و درخواست پناهندگی در ترکیه شده است.سپهر مساکنی درباره‌ فعالیت‌های خود، وضعیت اجتماعی اقلیت‌های جنسی، و همچنین شرایط پناهندگان در ترکیه با رادیوفردا گفت‌وگو کرده و ابتدا در پاسخ به دلایل خروج خود از ایران می‌گوید:
بعد از دستگیری یکی از بچه‌های آزادی‌خواه به نام محمد پورعبدالله ‌که مدت هشت ماه است که در زندان به سر می‌برد‌ تقریبا همیشه در معرض فشارهای شدید بودیم. هر هفته با تماس‌های تلفنی ما را تحت فشار قرار می‌دادند؛ فشارهای شخصی،‌ خانوادگی،‌ اجتماعی و سیاسی.
تهدیدهایی که در مورد آن صحبت می‌کنید در چه زمینه‌ای بود؟ چه جور تهدیدی بود؟ ممکن است بیشتر توضیح دهید؟
این تهدیدها شامل انواع و اقسام تهدیدها و ارعاب‌ها می‌شد. گاهی تهدیدهای شخصی بود و زندگی شخصی افراد مورد توجه‌شان بود. گاهی اعضای خانواده را تهدید می‌کردند. می‌گفتند شما را بازداشت می‌کنیم و به زندان می‌فرستیم. احضارم کردند، اما چون مدرک و مستندات کافی درباره‌ام نداشتند و من همیشه با اسم مستعار فعالیت کرده بودم ناچار شدند که رهایم کنند.
متاسفانه در ایران به خاطر وجود هوموفوبیایی که در مورد دگراندیشان جنسی وجود دارد حتی اگر شما به عنوان یک فرد دگرباش جنسی به صورت آکادمیک هم فعالیت کنید باز هم به علت وجود تابوهای سنتی و ارتجاعی‌ با انواع و اقسام انگ‌ها در زندگی شخصی‌تان مواجه خواهید شد. به شما انگ می‌زنند که چون از حقوق زنان یا همجنس‌گراها دفاع می‌کنید پس مفسدفی‌الارض هستید و باید اعدام شوید. مخصوصا در این روزهای آخر و همزمان با ایجاد جنبش سبز در ایران من متواری بودم.
شما چند وقت در ایران به صورت مخفیانه زندگی می‌کردید؟
من اول سعی کردم طبیعی و عادی زندگی کنم. ولی این اواخر حدود دو هفته بود که دیگر به خانه نمی‌رفتم. حتی نتوانستم با خانواده‌ام خداحافظی کنم. از کشور خارج شدم.
تلفن‌هایی که این اواخر به من می‌زدند از سوی آن شخصی نبود که حدود یک سال با من تماس داشت و مرا احضار کرده بود. این تلفن‌ها از سوی دفتر پیگیری اطلاعات نبود. بلکه فکر می‌کنم از طرف اطلاعات سپاه بود.
شما خودتان متوجه شدید که اینها از اطلاعات سپاه هستند یا آنها ‌خودشان را معرفی کردند؟
من از آنها اسم می‌خواستم. پیش از این قبلا احضار شده بودم و با حاج آقا ایکس – که مایل نیستم نامش را ببرم – صحبت کرده بودم. تهدید شده بودم. می‌دانستم که این رفتار و مکانیزم برخورد افراد جدید با رفتار قبلی‌ها متفاوت است.
به غیر از فعالیت‌های دانشجویی و دفاع از حقوق اقلیت‌های جنسی در ایران، در دوران انتخابات هم فعال بودید؟
بله. من هم مانند هر ایرانی دیگر فعال بودم. چون مبحث توجه به حقوق شهروندی از سوی آقای موسوی مطرح شده بود من هم به خیابان‌ها می‌رفتم. یک سری مطالب و عکس داشتم و می‌خواستم مطالبات‌مان را مطرح کنم.
کلا وضعیت اقلیت‌های جنسی در ایران را چطور می‌بینید؟ این فعالیت شما تا چه حد زمینه انجام و اجرا داشت؟
در ایران به خاطر بنیادگرایی اسلامی و به علت هوموفوبیای دینی نمی‌توانستند این امر را بپذیرند. حتی در حوزه روشنفکران هم ما با این معضل روبه‌رو بودیم. دوستان دگرباش جنسی در انواع و اقسام فعالیت‌های اجتماعی شرکت می‌کردند. اما در بطن همین جنبش هم از سوی اعضای جنبش سرکوب می‌شدند. می‌گفتند این طرز تفکر زیادی رادیکال است و جامعه ایران پذیرنده آن نیست. من سوالم این است که جامعه ایران بالاخره کی می‌خواهد این مسائل را بپذیرد؟
دست فعالین در ایران بسته است. اتفاقا این حوزه سخت‌ترین حوزه فعالیتی است، کمتر کسی به سراغش می‌رود. اگر اتفاقی در این حوزه برای شما بیافتد هیچ رسانه‌ای حاضر نیست خبرش را کار کند. من دوستان همجنس‌گرایی داشتم که در جنبش سبز شرکت کرده بودند. کتک خورده بودند و حتی مورد تجاوز قرار گرفته بودند. ولی نمی‌توانستند بروند شکایت کنند. چون وقتی برای شکایت بروند به آنها خواهند گفت که شما همجنس‌گرا هستید. معنی هموسکشوال را نمی‌فهمند و فکر می‌کنند اگر کسی هموسکشوال باشد یعنی این که مایل است به او تجاوز شود

Monday, March 3, 2014

زندگی‌ چقدر میتونه غمگین باشه …

زندگی‌ چقدر غمگین و ترسناکه در میان ملتی که حتی نمی‌پذیرند دقایقی را صبورانه ،برای شنیدن حرف مردانی بنشینند که صمیمانه و بیولوژیک به هم دل می‌بندند اما ساعتها ،با اشتیاق و خانوادگی برای تماشای مردانی سر پا می‌‌ایستند که طناب‌های دار را با تعصب و بی‌ رحمانه ،برای مردانی دیگر مرتب و آویزان میکنند.

Sunday, March 2, 2014

همجنس‌گرایی، از بیماری تا گرایش جنسی

همجنس‌گرایی، از بیماری تا گرایش جنسی


همجنس‌گرایی یا همجنس‌خواهی شکلی از تمایل روحی و میل جنسی افراد به جنس موافق خود است.
با وجود آن که در دهه‌های اخیر تلاش‌های فراوانی در راستای به رسمیت شناختن این گرایش جنسی و طبیعی دانستن شیوه‌ زندگی مطابق با آن انجام شده، به علل مختلف از جمله فقدان رسانه‌های اثرگذار، کمبود منابع فارسی‌زبان و نیز باورهای ریشه‌دار نشأت گرفته از سنت، مذهب و عرف اجتماعی کماکان بخش قابل توجهی از مخاطبان جامعه‌‌ ایرانی به این پدیده به چشم شکلی از بیماری، انحراف و یا اختلال روانی-ژنتیکی نگاه می‌کنند.
به طوری که روبرو شدن با نظرات و مطالبی حاوی اشاراتی از این دست به بخشی از بازخورد شبکه‌های اجتماعی یا ارتباطات روزمره بدل شده است.
در نظام آموزشی و نیز رسانه‌ها و تریبون‌های نزدیک به تفکر حاکمیت در ایران مطالبی از این قبیل با قیدهایی نظیر “علم ثابت کرده” یا “تحقیقات دانشمندان نشان داده” تکرار می‌شود بدون آن که منبع معتبری برای آن ذکر شود.
هدف این نوشتار این است که درستی یا نادرستی بخشی از عمده‌ترین ادعای مربوط به بیمار بودن همجنس‌گرایان را با ارجاعات تاریخی به منابع قابل استناد بررسی کند.
یک گرایش جنسی‌
گرایش جنسی (Sexual Orientation) اصطلاحی است که برای توصیف رفتار جنسی و احساسی افراد مورد استفاده قرار می‌گیرد.
امروزه بخش عمده‌ای از نهادهای علمی و آموزشی (و نیز نظام‌های حقوقی و اجتماعی) همجنس‌گرایی را به عنوان یکی از سه گرایش عمده‌ جنسی به رسمیت می‌شناسند. این سه دسته عبارتند از:‌ دگرجنس‌گرا (Heterosexual) ، همجنس‌گرا (Homosexual) و دوجنسگرا(Bisexual). در کنار این سه گروه عمده؛ دسته‌ چهارم و درصد کمی از افراد سرد سرشت (Asexual) یا فاقد گرایش جنسی هم هستند.
در حالی که دگرجنس‌گرایان به جنس مخالف خود گرایش دارند، همجنس‌گرایان به جنس موافق و دوجنس‌گرایان به هر دو تمایل نشان می‌دهند.
گرایش جنسی خود بخشی از هویت جنسی (Sexual Identity) افراد است که تحت تاثیر عوامل مختلف محیطی و ارثی شکل می‌گیرد.
بیماری ارثی، مشکل هورمونی یا اختلال روانی
نظراتی که همجنس‌گرایی را غیرطبیعی و شکلی از یک بیماری می‌دانند به دو دسته‌ عمده‌ تقسیم می‌شود: دسته اول آن‌هایی که معتقدند همجنس‌گرایی به دلیل نوعی اختلال ژنتیکی و هورمونی ایجاد می‌شود و دسته دیگر که آن را ناشی از عوامل محیطی همچون روابط خانوادگی، تبلیغات رسانه‌ای، مشکلات دوره‌ بلوغ و محدودیت‌های اجتماعی می‌دانند.
همچنین بخش عمده‌ای از مخالفان طبیعی دانستن همجنس‌گرایی آن را نوعی اختلال روانی می‌دانند که در سال‌های اولیه زندگی فرد حادث می‌شود.
در واقع همجنسگرایی سالیان دراز در ردیف جرائم شمرده می‌شد و مرتکبان آن مجازات می‌شدند (نظری هم از سوی برخی از نظریه‌پردازان حکومتی در ایران ارائه شده مبنی بر اینکه همجنسگرایی و ترویج آن طرحی است که از سوی مافیای تهاجم فرهنگی غرب تدوین شده و مورد حمایت آمریکا، اسرائیل و سایر کشورهای استکباری است).
این روند با پیشرفت توامان پزشکی و روان‌پزشکی جای خود را به رویه‌ “معالجه به جای مجازات” داد. پس از آن تا دهه‌های پایانی قرن بیستم همجنس‌گرایی در ردیف بیماری‌های روانی- زیستی طبقه‌بندی می‌شد و تلاش‌های روان‌پزشکان بر درمان این “بیماری” متمرکز بود.
تغییر نگاه‌ها، از مجازات تا حمایت
با اصلاح قانون در قبرس شمالی به عنوان آخرین کشورحوزه‌ اروپا، دیگر در این قاره، استرالیا و آمریکای شمالی کشوری وجود ندارد که همجنس‌گرایی در آن جرم محسوب شود.
علاوه بر آن ازدواج همجنسگرایان هم‌اکنون در شانزده کشور دنیا قانونی است. سازمان ملل متحد اعلامیه جهانی حمایت از حقوق اقلیت‌های جنسی را منتشر کرده و تاکنون ۹۴ کشور عضو با امضای آن متعهد به رعایت این حقوق شده‌اند.
بررسی‌ها نشان می‌دهد میزان پذیرش افراد همجنس‌گرا در میان جوامع مختلف در دهه‌های اخیر افزایش قابل توجهی یافته است. نظرسنجی جهانی موسسه پیو در سال ۲۰۰۷ نشان داد بالاترین درصد پاسخ مثبت به سوال “آیا همجنسگرایان بایستی در جامعه پذیرفته شوند؟” در کشورهای آمریکای لاتین و شمالی، اروپایی و پایین‌ترین درصدها در آفریقا و آسیا بوده است.
این تغییرات عرفی و حقوقی مثل هر دگرگونی اجتماعی دیگر نتیجه‌ همراهی عوامل مختلفی همچون بررسی‌های روانپزشکی، استدلال‌های حقوقی و نیز جنبش‌های اجتماعی است.
برای مثال انجمن روانپزشکی آمریکا در سال ۱۹۷۳ همجنس‌گرایی را از فهرست بیماری‌ها و اختلالات روانی خارج کرد.
این تصمیم خود پیامد تکانه‌های تغییرات فرهنگی بود که در نتیجه‌ جنبش‌های اعتراضی دهه‌های ۵۰ تا ۷۰ میلادی ایجاد شده بود. اعتراضاتی که با جنبش حقوق مدنی سیاه‌پوستان آمریکایی آغاز و با جنبش‌های حقوق زنان و همجنس‌گرایان ادامه یافت.
اما احتمالا موثرترین عامل در اتخاد این تصمیم مجموعه تحقیقات دکتر آلفرد کینزی و همکارانش بود. کینزی که از پیشگامان سکسولوژی نوین محسوب می‌شود، طی تحقیقات گسترده‌ای در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ میلادی به به این نتیجه رسید که همجنس‌گرایی شکلی طبیعی از رفتار جنسی انسان است.
نتایج تحقیقات وی در دو مقاله‌ جداگانه با عنوان رفتار جنسی انسان مذکر (۱۹۴۸) و رفتار جنسی انسان مونث (۱۹۵۳) منتشر شد که اکنون با نام گزارش‌های کینزی شناخته می‌شوند.
در این مطالعات محققان دریافته بودند که ۳۷ درصد مردان و ۱۳ درصد زنان مورد مطالعه دست کم یک تجربه‌ی جنسی با جنس موافق داشته‌اند.
چهار درصد از افراد بالغ در آمریکا برای تمام عمر منحصراً همجنس‌گرا هستند و حدود ۱۰ درصد نیز در مقاطعی از زندگی رفتارهای همجنس‌گرایانه بروز داده‌اند. کینزی سپس مدل رایج برای توصیف رفتار جنسی یعنی استفاده از برچسب‌های مطلق مانند همجنس‌گرا یا دگرجنس‌گرا را مورد انتقاد قرار داد و عنوان کرد گرایش جنسی بایستی به صورت یک طیف در نظر گرفته شود.
وی به همین منظور مدلی پیشنهاد کرد که امروزه به نام مقیاس کینزی شناخته می‌شود. مقیاسی از صفر تا شش که در آن صفر نماد کاملا دگرجنس‌گرا و شش نماینده‌ی منحصرا همجنس‌گراست.
پژوهش‌های فریتز کلاین در دهه هشتاد میلادی نظریات کینزی را تایید کرد. به آزمایشات کینزی انتقاداتی هم در مورد درصدهای اعلام شده یا شیوه‌ انتخاب نمونه‌های مورد مطالعه وارد شده، با این وجود بخش اعظم نتایج وی هنوز از نظر جامعه‌ علمی معتبر است.

صداهای مخالف

امروزه بیشتر محققان بر این باورند که بخش عمده‌ای از افراد جامعه رفتارهای دوجنس‌گرایانه دارند. همین طور اکثریت روان‌شناسان بر این باورند که گرایش جنسی در سال‌های اولیه زندگی فرد شکل می‌گیرد؛ یعنی یک فرد نمی‌تواند تصمیم بگیرد که هم‌جنس‌گرا (همین طور دگرجنس‌گرا) باشد یا نباشد.
نظر اکثریت به این معنا نیست که تحقیقاتی صورت نگرفته که نتایج متفاوتی را نشان دهد. برخی روان‌پزشکان بر این باورند که شواهد مطالعات بالینی نشان می‌دهد که همجنس‌گرایی نوعی از اختلال رشد است.
اختلالی که در اثر برآورده نشدن نیازها در زمان بلوغ ایجاد می‌شود، در نتیجه می تواند از طریق تقویت حس مردانگی معالجه شود.
مسئولان انجمن ملی پژوهش و مداوای همجنس‌گرایی (یک سازمان غیردولتی که از سوی نهادهای مذهبی حمایت می‌شود) معتقدند شخصیت همجنس‌گرا وجود ندارد. به نظر آن‌ها همجنس‌گرایی ممکن است به دلیل تجاوز در سنین کودکی ایجاد شود و قابل پیشگیری یا در صورت وقوع قابل درمان است.
تحقیقات نشان می‌دهد میان فیزیولوژی افراد دگرجنس‌گرا و همجنس‌گرا تفاوت‌های متعددی وجود دارد. محققان دریافتند مغز مردان همجنس‌گرا به مغز زنان دگرجنس‌گرا و مغز زنان همجنس‌گرا به مغز مردان دگرجنس‌گرا شباهت دارد. البته مورد اخیر به تاکید پژوهشگران انجام دهنده‌ این تحقیق دال بر غیرطبیعی یا بیماری بودن همجنس‌گرایی نیست و تنها در ردیف یافته‌های پزشکی طبقه‌بندی می شود.
در مواجهه با عقایدی نظیر این دو نکته کلی را بایستی مد نظر قرار داد: نخست آن که بخش عمده‌ باورهای رایج در مورد غیرطبیعی بودن همجنسگرایی با نتایج پژوهش‌های علمی تناقض دارد. دیگر آن که امروزه هیچ نهاد و سازمان معتبر در زمینه روان‌پزشکی نیست که همجنس‌گرایی را در فهرست بیماری‌ها قرار دهد.
همان طور که اشاره شد انجمن روان‌پزشکی آمریکا اولین نهادی بود که در سال ۱۹۷۳ همجنس‌گرایی را از فهرست بیماری‌های روانی خارج کرد. پس از آن انجمن روانشناسی آمریکا در ۱۹۷۵ و نهایتا سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۹۲ همجنسگرایی را از فهرست بیماری‌های روانی خارج کردند.
در سال‌های پایانی قرن بیستم به سختی می‌شد انجمن روان‌پزشکی‌ای را یافت که کماکان بر درمان همجنس‌گرایان اصرار ورزد. در واقع چنین عقیده‌ای هرچند کماکان وجود دارد اما بسیار ناچیز است.
در سال ۲۰۰۹ در یک نظرسنجی از میان ۱۳۰۰ روان‌کاو، روان‌پزشک و روان‌شناس بریتانیایی تنها ۵۵ نفر (نزدیک به ۴ درصد) اعلام کردند که به درمان همجنس‌گرایی عقیده دارند.
علاوه بر آن که هنوز هیچ نمونه‌ی موفقی از درمان و تغییر گرایش جنسی افراد گزارش نشده است. تاکید و تحت فشار گذاشتن افراد به این منظور می‌تواند تبعات جدی و آسیب‌های غیرقابل بازگشت به همراه داشته باشد.
انجمن روان‌شناسی آمریکا در قطعنامه‌ خودش در همین مورد تاکید کرده: به جای دنبال کردن روش‌های درمانی که همجنس‌گرایی را به عنوان یک بیماری فرض می‌کنند و نیز طرد اقلیت‌های جنسی جوان، والدین، سرپرستان و اعضای جامعه بایستی حمایت اجتماعی و پشتیبانی روحی را تقویت کرده و خدمات آموزشی‌ شامل اطلاعات درست و شایسته در مورد جنسیت و گرایش‌های جنسی در اختیار آن‌ها قرار دهند.

Saturday, March 1, 2014

رئیس جمهوری اوگاندا قانون ضد همجنسگرایی را تایید کرد

یووری موسوینی، رئیس جمهور اوگاندا قانونی را تأیید کرده است که بر اساس آن برای همجنس‌گرایان مجازات سنگین‌تری در نظر گرفته می شود و حتی اگر کسی اطلاعات خود را از وجود چنین رابطه‌ای به پلیس گزارش نکند، مجرم شناخته خواهند شد.
یکی از سخنگویان دولت اوگاندا گفته است که آقای موسوینی قصد داشت “در مقابل فشارهای غرب وجهه مستقلی” از خود ارائه دهد.