
.

Saturday, December 28, 2013
Saturday, December 21, 2013
غفلت کرده ای مادر
غفلت کرده ای مادر!
پشتِ یک هویتِ جانسوز
زیر آواری از حسرت
پسرت ذرّه ذرّه دفن می شود
غفلت کرده ای مادر!
از نگاه ناامید فرزندت درون پرآشوبش را ندیدی
غفلت کرده ای مادر!
قصه ی تلخ زندگی ام را هرگز نفهمیدی
غفلت کرده ای مادر!
از درد دلهایم با غریبه های مجازی
غفلت کرده ای مادر!
پشتِ یک قلبِ عاشق
فرزندت آرام آرام می میرد... وتو
فراموش کردن را به من نیاموختی.
پ.ن
Homophobia/همجنسگرا هراسی
هوموفوبیا (از ترکیب واژههای یونان باستان هوموس: خود و همسان و فوبوس: ترس و وحشت) ترس غیرعقلانی و بیزاری غیرعقلانی نسبت به همجنسگرایان و یا تبعیض غیرعقلانی علیه همجنسگرایی و همنجسگرایان است.
روانشناس و فعال حقوق همجنسگرایان جرج وینبرگ George Weinberg واژه هوموفوبیا را در کتاب جامعه و همجنسگرای سالم، در سال 1972، یک سال قبل از رای انجمن روانپزشکی آمریکا نسبت به حذف همجنسگرایی از لیست اختلالات روانی، به کار برد. واژه مورد استفاده وینبرگ به ابزاری پراهمیت برای فعالان حقوق همجنسگرایی، وکیلان و دیگر همراهانشان تبدیل گردید. او این مفهوم رو به عنوان یک فوبیا پزشکی تفسیر کرد: ” فوبیا در مورد همجنسگرایان…. ترسی از همجنسگرایان است که به نظر میرسد با ترس سرایت به خود، ترس از دست دادن چیزهایی که برایش مبارزه کرده یا خانه و خانوادهمرتبط است. این ترس یک وحشت مذهبی است که باعث سبعیت عظیمی که وحشتها همیشه موجب میشوند شده است.” به مفهوم درآوردن تعصب نسبت به گیها و لزبینها به عنوان یک معضل اجتماعی که برای جلب توجه مطالعات دانشگاهی ارزشمند باشد چیز جدیدی نیست، اما وینبرگ اولین فردی بود که برای آن نام تعیین کرد.
_________________________________________________________________________
Homophobia is a range of negative attitudes and feelings towards homosexuality and people identified or perceived as being homosexual. Definitions refer variably to antipathy, contempt, prejudice, aversion, and irrational fear. Homophobia is observable in critical and hostile behavior such as discrimination and violence on the basis of a non-heterosexual orientation. In a 1998 address, author, activist, and civil rights leader Coretta Scott King stated that “Homophobia is like racism and anti-Semitism and other forms of bigotry in that it seeks to dehumanize a large group of people, to deny their humanity, their dignity and personhood.”
Among some more discussed forms of homophobia are institutionalized homophobia (e.g. religious homophobia and state-sponsored homophobia), lesbophobia – the intersection of homophobia and sexism directed against lesbians, and internalized homophobia – a form of homophobia among people who experience same-sex attraction regardless of whether or not they identify as LGBT.
Two words originate from homophobia: homophobic (adj.) and homophobe (n.), the latter word being a label for a person who displays homophobia or is thought to do so.
نامه ی سرگشاده به دکتر حسن روحانی، رئیس جمهور ایران
سازمان دگرباشان جنسی ایران (ایرکو) به همراه دیده بان حقوق بشر، عفو بین الملل و کمیسیون بین المللی حقوق بشر همجنسگرایان (IGLHRC) در نامه ی سرگشاده به دکتر حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، نگرانی خود را از آزار سازمان
یافته افرادی که دگرباش جنسی یا جنسیتی تصور می شوند ابراز داشتند.
Thursday, December 19, 2013
کامینگ اوت
تا به حال به صورت خواسته برای چهار نفر از دوستانم کامینگ اوت کردم، یک نفر هم ناخواسته متوجه گرایش من شد. جدا از تمام مسائل، بعد از چهار بار خوشبینی و فاش کردنِ گرایش جنسیام؛ دیگر مایل به انجامِ این کار نیستم و تمامی شما عزیزان را به عدم انجامِ این کار توصیه میکنم.
یکی از دوستانم قبلا در این مورد به من هشدار داد اما من خوشبینانه با موضوع برخورد کردم و خودم را راضی کردم که هیچ موضوعی پیش نخواهد آمد، اما قطعا بعد از فاش کردنِ خود برای دوستان، بسته به خصوصیاتِ اخلاقیِ آنها، دیدِشان نسبت به شما تغییر خواهد کرد.
حتا اگر بعد از فاش کردن، با این جمله از سوی آنها مواجه شدید که: «نه، من با این موضوع هیچ مشکلی ندارم»
قطعا این حرف از ته دل نیست، قطعا و یقینا طرز برخورد به صورتِ کمی تا قسمتی محسوس تغییر خواهد کرد. شما از زندگیِ دوستانتان ایگنور خواهید شد، و از یک دوستِ نزدیک به یک سکوتِ مُمتد تبدیل خواهید شد.
جا دارد یادی از صحبتِ دوستم بکنم که گفت: «ولی من بازم میگم… کامینگ اوت کردن توی این جامعه با این مردم اشتباهه… اونم کسایی که خودشون سراسر مشکلن… و هر روز رنگ عوض میکنن و معلوم نیس فردا چطوری باهات رفتار کنن…»
دوستی دارم که زیاد با من صحبت میکرد و از گرایشِ من اطلاعی نداشت، بعد از مدتی احساس صمیمیت – به عنوان یک دوستِ ساده – با او به من دست داد و من به این فکر کردم واقعا پنهان کردنِ گرایشم از او به عنوانِ یک دوستِ صمیمی کارِ ناشایستی به نظر میرسد، از طرفی اشاره کردن به این موضوع برایم بسیار سخت و دردناک بود بنابراین یکی از دوستان مشترک زحمتِ اینکار را بر عهده گرفت و در موردِ من با ایشان صحبت کرد.
از آنروز به بعد، با وجودی که گفت با این موضوع مشکلی ندارد، رفتارِ او تغییر کرد. شاید من بعد از بیانِ این موضوع، روی اخلاقِ دوستم حساس شدهام و زیاد به طرز برخورد و رفتارش توجه میکنم به هرحال اینطور برداشت کردم که او با این موضوع مشکل دارد و پذیرش آن برایش قابل هضم نیست.
امروز برایش از دخترکی گفتم که یک جورهایی پاپیچِ من شده بود و دوست داشت مرا ملاقات کند؛ که با این جملات از سوی دوستم مواجه شدم:
با یه دختر تو رابطه باش
شاید عوض شدی
میتونی یه ترای بکنی
فوقش اینه
که بهم بزنی
برینی تو همه چی
اینقدر گی نباش
اَه
احتمالا بر میگرده احساست
آخه آدم
پیش فرضش که گی نیس
یه تلاش بکن
با یه دکتر حرف بزن
ببین چیزی که میگم
امکان داره
یا نه
راستش را بخواهید الان در شوکِ این جملات هستم، شاید چون حساسیت زیادی روی دوستانِ نزدیکم به خرج میدهم و یک جورهایی آدمها زیاد برایم مهم هستند، با وجودی که من تلاش میکنم در موردِ این موضوع به او اطلاعات مفید بدهم، اما همیشه با جملۀ «بیا بحث رو عوض کنیم» مواجه شدم؛ و فکر میکنم که دارم تبدیل به همان سکوتِ مُمتد میشوم…
کم کم دارم تلاش میکنم که یاد بگیرم که گرایشِ من یعنی محکم زندگی کردن، یعنیت بدیل شدن به بیدی که با این بادهای انتقاد نلرزد…
شاید عدهای بگویند که من تا به کجا پیش رفتهام که حتا انتقادِ صمیمیترین دوستانم – به گفتۀ خودم – برایم اینقد دردناک و غیرقابل باور مینماید، اما واقعیت این است که زیرِ سئوال رفتن از سوی نزدیکترین انسانهای زندگیَم برایم بسیار سخت است.
فلذا عطای هرگونه کامینگ اَوت را – تا اطلاع بعدی – به لقایش بخشیده و همین فرمان را ادامه میدهم، به امیدِ هیچگونه تصادفِ دردناک…!
Monday, December 16, 2013

ای پـسر گردل من کرد همی خواهی شاد ؛ از پـس بـاده مـرا بـوسـه هـمی بایـد داد
نـقـل با باده بـود باده دهی نـقـل بـده ؛ دیر گاهیست کـه این رسـم نهاد آنـکـه نهاد
چـند گـاهیست کـه از باده و از بـوسـه مرا ؛ نفکنـدستی بـیهوش و نکـردسـتی شـاد
وقـت آن آمـد کـز بـاده مرا مـسـت کـنـی ؛ گـاه آن آمـد کـز بـوســه مـرا بـدهـی داد
گر همی گویی بوس از دگران نیز بخواه ؛ تـو مرا از دگران بـرده ای ای حور نـژاد
از کران آمـدی و دل بـربــودی ز مـیان ؛ هـیچکس را نـفـتـاد آنـچـه مرا با تـو فـتـاد
چـه فـسون کـردی بـر من کـه بـتـو دادم دل ؛ دل چرا دادم خـیـره بـفـسـون تــو بـباد
بگذارید خودمان باشیم
در این روزها زمانی که وارد اینترنت بشوید و به سایتهای دوست یابی همجنس گرایان سریع بزنید بیشترین چیزی که توجه شما را به خودش جلب خواهد کرد اولین جملهای است که در اکثر پروفایلها نوشته شده است.
استریت، مردانه، رفتار استریت و مردانه و به دنبال شخصی هم میگردند که مردانه باشد و رفتاری مردانه داشته باشد. گاهی هم اضافه کرده اند که به دنبال اشخاصی با رفتار زنانه و یا دخترانه یا چاق نیستند!
از نظر من بین استریت بودن و رفتار مردانه و همجنسگرا بودن با رفتار مردانه تفاوت زیادی هست.
در فرهنگ عامه مرد و مردانه بودن به کسی اطلاق میشود که دارای این صفت یا حداقل دارای چن تا از این صفت باشد: قوی، محکم، صدای کلفت و بم، عضلانی، خشن، شجاع، توانا، اکتیو، مغرور و بی احساس. اینها صفتی هستند که عامه مردم میتوانند برای یک مرد تصور کنند.اما از نظر من مرد بودن یعنی: با احساس باشید،و بقیّه ادامها را درک کنید، با محبت و مهربان باشید، دروغ نگید و تظاهر نکنید، در هر شرایطی خودتان باشید، فروتن و افتاده باشید، و صادق و روراست باشید، اکتیو باشید نتنها در اتاق خواب و یا میدان ورزش بلکه برای خانواده و جامعه مفید باشید و برای کمک به دیگران دارای شجاعت باشید.
و حالا موضوع اصلی یعنی پروفایلهای سایتهای همجنس گرایان چرا این اشخاص مردانه هستند و به دنبال شخصی هم میگردند که مردانه باشد؟ کاملا مشخص است که یا از این موضوع واهمه دارند و یا خجالت میکشند.و میخهند با تصوراتی که عامه مردم از همجنس گرایان دارند فاصلهٔ بسیار داشته باشند و قسمت زنانه وجود خود را پنهان کنند.
چون از طرد شدن واهمه دارند. در جامعه ما یک شخص همجنس گرا از همه طرف طرد میشود: از طرف خانواده، فامیل، همسایه ها، دوستان، همکلاسیها و همکاران و بارها و بارها مورد توهین و تحقیر و حتی تهدید قرار میگیرند و در نتیجه مجبور به پنهان کاری میشوند و زمانی هم که شخصی را برای دوستی و یک رابطهٔ عمیق تر میخواهند ترجیح میدهند شخصی را انتخاب کنند که دارای رفتار مردانه و نه زنانه باشد تا هیچ شخص دیگری پی به ماهیت این رابطه نبرده و در صدد اذیت و آزار آنان بر نیاید.بی خصوص در ایران که شرایط بسیار محدودی برای همجنس گرایان وجود دارد.
اما چیزی که این اشخاص نمیدانند این هست که تا زمانی که واقعیت خود را پنهان و یا انکار کنند هرگز به یک رابطه خوب و با دوام دست نخواهند یافت.تمام رابطههای موفق متعلق به اشخاصی هست که خود را شناخته اند و با خود صادق بودند.
من خودم شخصاً بارها این اشتباه را مرتکب شده ام. زمانی که دلم یک رابطهٔ دائمی میخواست و با شخصی قرار میگذاشتم میخواستم به آن شکلی به نظر برسم که طرف مقابلم را تحت تاثیر قرار بدهم مهم نبود که من چه چیزی میخواستم و یا چه چیزی را دوست داشتم برایم تنها این مهم بود که طرف مقابلم از من رضایت داشته باشد و مرا دوست داشته باشد. تاپ باشم یا بات،چاق باشم و یا لاغر، ریش بگذارم و یا صورتم را اصلاح کنم و شاید باور نکنید همهٔ این کارها را انجام دادم ولی نه تنها نتیجهای نگرفتم بلکه بیشتر دچار یاس و تنهائی و ناامیدی شدم.اما اکنون این را میدانم تا زمانی که خودم نباشم و برای خود ارزش قائل نباشم هر گزا نمیتوانام خود را دوست داشته باشم چه رسد به اینکه دیگری مرا دوست داشته باشد.
پس بسیار مهم است که با خود روراست باشید و برای خودتان ارزش قائل شوید و برای این کار اول باید خود را دوست داشته باشید.خود حقیقی تان را دوست بدارید و آنچه را که در درونتان هست بشناسید و قبول کرده و دوستش داشته باشید.اگر واقعا با مردانه بودن راحت هستید و خود واقعی تان است پس مردانه باشید اما یک مرد واقعی.
میتوانید با مدیتیشن و مراقبه به جواب این سوال دست پیدا کنید و بدور از هر گونه داوری و یا احساس شرم و گناه این کار را انجام بدهید.از قلبتان سوال کنید و تصور کنید که کاملا آزاد و رها هستید و هیچ مانع و مخالفتی وجود ندارد.چه کاری از همه بیشتر شما را خوشحال میکند و چه رفتاری را دوست دارید؟ چه چیزی از قلب شما سر چشمه میگیرد؟
بد از این کار زندگی برایتان بسیار راحت تر میشود و دنیای پیرامون شما دستخوش تغییر و تحولات خوشایندی میگردد.شاید چیزهایی را از دست بدهید اما شاید هم این تنها یک ترس باشد و چیزهای بیشتری به دست میاورید و حتما هم همین طور است.
البته این مساله برای اشخاصی که در ایران زندگی میکنند بسیار دشوار است اما اگر نتوانید در دید عموم خودتان باشید در خلوت خودتان میتوانید و باید هم اینکار را انجام دهید.
جمعیت همجنس گرایان در ایران بسیار آسیب پذیر و حساس است و میدانم کسانی که در ایران زندگی میکنند به خوبی این مساله را درک میکنند.به خوبی به خاطر میآورم که هر وقت با فامیل و یا دوستان مشغول تماش فیلم و یا سریالی بودیم که در آن یه کاراکتر همجنس گرا شروع به ایفای نقش میکرد بقیه چه عکس العملی نشان میدادند: این عدم فاسد و یا همجنس بازه و نه همجنس گرا! حتی به خاطر میآورم یک بر یکی از خانومها گفت این ادامها باید اعدام بشوند. هنوز شکی را که از شنیدن این جمله به من دست داد احساس میکنم.
و اینها دلایلی هستند که همجنس گرایان حتا زمانی هم که در سایتهای مخصوص خود هستند احساسات خود را پنهان و یا انکار میکنند.اما باید یاد بگیریم که این تابوها را شکسته و با آرامش به زندگی خود ادامه دهیم و خودمان را بالا بکشیم چون ما با همین شک به دنیا آمده و خلق شده ایم و هیچ جائی برای شرمساری و یا احساس گونه و ترس وجود ندارد نوع به خاطر داشته باشید خدا هرگز در خلق مخلوقات خود دچار اشتباه نمیشود.
ما یک بار به دنیا میائیم و زندگی میکنیم پس باید از این فرصت به بهترین نحو استفاده کنیم و همیشه به خاطر داشته باشیم که چقدر دوست داشتنی و خوب هستیم و ارزش بهترینها را داریم.پس بیائید خودمان را دوست داشته باشیم با خود مهربان باشیم.
Sunday, December 15, 2013
مراسم مشترک ازدواج ۱۳۰ زوج همجنسگرا در برزیل
۱۳۰ زوج همجنسگرا طی اقدامی هماهنگ در شهر ریودوژانیرو طی مراسمی مشترک با یکدیگر ازدواج کردند. آنها این حرکت خود را گامی مهم در راستای تلاش برای به رسمیت شناختن خود در جامعه نام نهادهاند.
ویویان سوارس، زن ۳۸ ساله برزیلی و ژوزلی کریستینا لسا د فاریا، ۴۵ ساله یکی از زوجهای همجنسگرایی بودهاند که در شهر ریودوژانیرو به همراه ۱۲۹ زوج دیگر طی مراسمی مشترک به یکدیگر “بله” گفتند. ویویان میگوید: «از زمانی که با دوستم آشنا شدم، به فکر ازدواج با او بودم.»
به رسمیت شناختن ازدواج همجنسگرایان از نظر قانونی هنوز در پارلمان برزیل به تصویب نرسیده اما با این حال زوجهایی که در این مراسم ازدواج حضور داشتند، این اقدام خود را تلاشی برای به رسمیت شناختن خود در جامعه توصیف میکنند.
ژوزپه لاریچیا، ۲۱ ساله که با دوستش فلاپیو ۲۶ ساله ازدواج کرده به تبعیض حقوقی که میان همجنسگرایان و دگرجنسگرایان در برزیل روا میشود اشاره کرده و اضافه میکند که همجنسگرایان بایستی “برابری” قانونی با دگرجنسگرایان را به صورت تضمینشده دریافت کنند.
شورای ملی قضایی برزیل در ماه مه امسال دستورالعملی را صادر کرد که به موجب آن زوجهای همجنسگرا امکان ازدواج رسمی با یکدیگر را مییابند. این شورا در واقع کمیته نظارت بر استقلال دستگاه قضایی برزیل به شمار میرود و سرپرستی آن بر عهده رئیس دیوان عالی کشور است.
در وبسایت شورای ملی قضایی برزیل بیانیهای منتشر شده که در آن با استناد به حکم صادره از سوی دیوان عالی در سال ۲۰۱۱ تأکید شده است که همجنسگرایی “نمیتواند دلیلی برای رفتار تبعیضآمیز” به شمار رود.
با اینکه پارلمان برزیل هنوز قانونی را مبنی بر به رسمیت شناختن ازدواج همجنسگرایان تصویب نکرده، اما با این همه برخی از ادارات دولتی درخواست ازدواج زوجهای همجنسگرا را پذیرفتهاند؛ در حالیکه برخی دیگر آن را رد میکنند.
We Exist
After a long time,we have the opportunity to write,
state & prove our existence.For communication, for friendship and for a better life.
It’s
unfair years in our own country we have not respected. Why some people do not
realize that we’re part of humanity? After Cultural Revolution some people
think they are the only ones that have rights. If someone has a different
views than Theirs, if his face is different or skin color is different than
theirs, had no chance to live peacefully. if his/her sexual interests is
different, But how it’s fair they forget that I’m human too? I’m not going to
hurt anyone, but many of them, without asking themselves why, did it to me.
For the
day that I’m not forced to leave my country to be able to live comfortably and
peacefully.
For the
day that I’m not forced to shout “We exist”
Saturday, December 14, 2013
Monday, December 9, 2013
خاویر بِتِل اولین نخست وزیر آشکاراهمجنسگرای لوکزامبورگ، سوگند یاد کرد.
در لوکزامبورگ با سوگند یادکردن آقای خاویر بِتِل به عنوان اولین نخست وزیر آشکاراهمجنسگرا، راه برای اصلاحات اجتماعی همچون ازدواج همجنسگرایان هموارتر شد.
بِتِل در حالی این سمت را به دست می گیرد که “جین کلود جانکر” نخست وزیر قبلی، رتبه طولانی ترین نخست وزیر در اتحادیه اروپا را تا چهارشنبه گذشته با سابقه ۱۹ ساله داشت. پس از وی در حال حاضر این رتبه متعلق به آندرس آنسیپ، نخست وزیر استونی از سال ۲۰۰۵ است.
بِتِل آقای “اِتیِن اشنایدر” را -که او نیز یک آشکاراهمجنسگراست- به عنوان قائم مقام خود برگزیده است. از وی انتظار تغییرات مهم دیگری همچون جایگزینی آموزشهای مذهبی مدارس با کلاسهای اخلاق عمومی، وجود دارد.
حزب دمکراتیک وی در ائتلاف با سوسیالیست ها و سبزها، توانستند در انتخابات ۲۰ اکتبر، با اکثریت اندکی نسبت به حزب مخالف به رهبری جانکر با عنوان “حزب سوسیال مردم مسیحی” پیروز شود و آقای جانکر برای اولین بار بعد از ۱۹۷۹ از بدنه دولت خارج شد.
بِتِل مردی ۴۰ ساله است که در زندگی شخصی خود با “دستینای گوتیر” ارتباط دارد و در مجامع عمومی با وی حاضر می شود. وی که قبلا شهردار شهر لوکزامبورگ بوده است، سومین نخست وزیر آشکارا همجنسگرای اتحادیه اروپا پس از آقای “الیو دی روپو” نخست وزیر بلژیک(۲۰۱۱ تا کنون) است. و خانم “یوهانا سیگورداردوتیر” نخست وزیر آشکاراهمجنسگرای پیشین ایسلند (۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳) محسوب می شود.
بِتِل در مصاحبه با خبرنگاران گفت: دیدگاه عمومی نسبت به مقامات منتخب نسبت به دهه ۹۰ کمی بهبود داشته است. وی افزود: در گذشته خانم سیاستمداری بود که می گفت: من از او “خانم تر” هستم. اما جامعه و ارزشها در حال تغییر است و آنچه در گذشته غیرمعمول در نظر گرفته می شد، هم اکنون کاملا معمولی تلقی می شود. در حال حاضر شما می توانید به شیوه خود زندگی کنید و به همان شکل که هستید مورد توجه قرار بگیرید نه با این دیدگاه که چرا به عنوان یک سیاستمدار ازدواج نکرده اید و فرزند ندارید؟!
برخی از مفسرین، انتخاب آقای بتل را به عنوان شاخصی از پیشرفت مساله دگرباشان در اروپا تلقی کرده اند. البته این سوال مطرح است که احراز پستهای سیاسی توسط دگرباشانی که برون آیی نکرده بودند، در گذشته هم وجود داشته یا خیر؟
Sunday, December 8, 2013
Saturday, December 7, 2013
Coming out
سلام ...
دوستان امروز میخوام در مورد Coming Out بنویسم ... احتمالاً بیشتر شما میدونید چیه ولی اجازه بدین یه مقدمه کوتاه در موردش بگم ... شاید کسی ندونه!!

Coming Out ، به معنای "بیرون آمدن" در اصطلاح انگلیسی "بیرون آمدن از کمد!"، در کل به اتفاق یا رویدادی گفته میشه که باعث میشه فردی یه چیزی که مدتها بوده به هر دلیلی مخفی کرده رو آشکارا اعلام کنه ... در واقع علنی کردن چیزی که مدتها بوده که فقط جزء هویت فرد بوده ولی شخص از علنی کردن آن، احساس واهمه ، ترس ، شرم ، سرافکندگی میکرد...
اگر چه تاریخچهی این عبارت مربوط به علنی کردن همجنسگرایی در آمریکا است ولی امروزه این بیرون آمدن فقط مختص همجنسگرایان نیست ... بلکه هر کس با انجام عملی که باعث میشه که هویت فردی و واقعی خودش را عمومی کنه رو بهش این اصطلاح رو میدن ... از اعتراض در برابر ظلم و ستم ... تا رهایی از آئینها و مراسمی که باعث شکستن غرور افراد یا هر تأثیر منفی دیگه ای بشه
اگه در دانشنامههای آزاد عبارت Coming Out رو به انگلیسی جستجو کنید ، میبینید که موضوعات مختلفی در مورد این عبارت بیانشده ... سایتهای مختلفی هم هستند که افراد را تشویق به Coming Out میکنند تا بتونن جلوی خیلی از جنایات و خودکشیها رو بگیرند ... از نظر من Coming Out کردن به خودی خود عمل بدی نیست و چه بسا ممکنه باعث رهایی فرد از خیلی از دغدغههای فکری بشه ... رهایی از دغدغه و فکر و رازهای مبهم ... به احتمال زیاد باعث پیشرفت فرد در هر زمینهای بشه و باعث دگرگونی در زندگی اون شخص بشه... کافیه تو گوگل همین عبارتو جستجو کنید به چند تا از همین سایتا سر بزنید و ببینید افرادی که به هر دلیلی Coming Out کردن (که بیشتر اونها همجنسگرا بودن) از زندگی جدیدشون میگن ... از تاسفشون که چرا از قبل چنین کاری نکرده بودن؟ البته این رو هم بگم به این معنا نیست که طرف اگر Coming Out کرد باید تا همیشه خودشو همجنسگرا بدونه حتی اگه شک داره ... نه بلکه بیرون اومدن این شخص میتونه شکشو برطرف کنه و جواب سوالشو بفهمه که آیا من همجنسگرا هستم یا خیر ... و دیگران بهش کمک کنند که به هویت و گرایش خودش برسه و از سردرگمی بیاد بیرون ... برای مثال یه سر به این لینک بزنید :
http://www.rucomingout.com/
سمت راست این صفحه فردی چنین سؤالی از خودش پرسیده ، آیا من همجنسگرا هستم ؟ و توضیح داده که چطور با Coming Out به جواب واقعی رسیده
اما آیا Coming Out کردن در هر شرایط و جامعه و کشوری امکان پذیره؟

اگرچه از نظر من پشت داستان خیلی از خوانندهها و بازیگران و ورزشکاران و ... که اعلام همجنسگرایی کردن و به اصطلاح Coming Out کردن دلایل سیاسی و حکومتی و ایلومناتی قرار داره و دولتمردان واسه سرگرم کردن مردم چنین کاری میکنن که خودشون خیلی راحتر بتونن سیاست هاشونو عملی کنن ولی اگه این موضوعو نادیده بگیریم میبینیم که اکثر افرادی که Coming Out کردن ... چه معروف و چه غیر معروف توی کشورهای غیر کشورهای آفریقایی و خاورمیانهای بودن ... گرچه خیلیها توی ایران به خونوادشون یا دوستاشون گفتن که همجنسگرا هستن ... ولی از نظر من این Coming Out کردن نیست و این افراد فقط دایره حریم شخصی خودشونو وسیعتر کردن ... وگرنه حتی اگه دولت دست از دستگیری همجنسگراها برداره هم باز یک فرد نمیتونه توی جامعه ما Coming Out کنه ... چون جامعه ما چه تحصیلکرده چه بیسواد مخالف چنین موضوعی هستن
شاید بهترین حسنی که کشورهای اروپایی دارن اینه که مردمش کمتر نسبت به همجنسگراها حس تنفر دارن!!!

انجمن حمایت از دگر باشان جنسی جهانی از Coming Out کردن حمایت کرده و به افراد کمک میکنه که با Coming Out کردن اونهارو از افکار واهی و خودکشی بیرون بیاره ... بهشون امید بده ... کاری کنه دیگه حس شرمساری نداشته باشن و با این کارش سعی در پیشرفت جامعه جهانی میکنه ... این انجمن 11 اکتبر (فکر کنم 19مهر) رو روز جهانی Coming Out اعلام کرده و هر ساله ضمن گرامی داشت این روز ، برنامههای ویژهای واسه این روز تدارک میبینه...
جدا از اینکه ممکنه خود این انجمن جزو گروههای ایلومناتی و شیطانپرستی و ... باشه یا نباشه!! ... عملا داره کاری میکنه که جلوی خیلی از خودکش ها و ناامیدی ها و افسردگی ها رو بگیره ... من فکر میکنم که خوب میشه اگه کسیو میشناسیم که بتونه بهمون کمک کنه و ما پیش اون Coming Out کنیم ... گرچه این به معنای واقعی بیرون اومدن از کمد نیست ولی خب شروع خوبی میتونه باشه ...

در انتها میخوام یه نکته رو گوشزد کنم، دوستان اگه یه توضیح یا عبارتی رو میخواید جستجو کنید ... مخصوصاً اگه در مورد همجنسگرایی باشه ... حتماً به انگلیسی جستجو کنید و بعد نتایجو، خودتون ترجمه کنید ... دلیلش هم اینه که بیشتر این مطالب که توی دانشنامههای آزاد مثل Wikipedia.org پیدا میشه و از طرفی این سایت یک دانشنامه آزاد هست به این معنی که هر کسی هر مطلبی رو میتونه توش درج یا ویرایش کنه ... از اونجایی که بیشتر اشخاصی که صفحات مربوط به همجنسگرایی این دانشنامه رو به فارسی ترجمه کردن ، کاملاً خودخواهانه و افراطگرایانه این کارو کردن و یجور عقده هاشونو از حکومت فعلی نوشتن! و حتی تو بخشی از ترجمه شون یه سری مطالبو یا ننوشتن یا برخی مطالب رو از زبان یک شخص، ارگان، حکومت، ادیان مختلف رو به نفع یا بر ضد همجنسگرایی نوشتن بدون اینکه به منبع معتبری اشاره کرده باشن و خیلی کم سعی کردن توی ترجمه از متن اصلی انگلیسی استفاده کنن ... از اونجایی که متأسفانه و همونطور که مشهوده هنوز بیشتر مردم کشور ما فرهنگ و دانش استفاده از چنین دانشنامهها و رسانههای ارتباط جمعی و گروهی رو ندارن توصیه میکنم همون مطلب انگلیسی دانشنامه رو خودتون ترجمه کنید ... چون هم کامل تره هم سالم تره و هم واقعی تره !!

در آخر میخوام به عنوان یک کوچیکتر یه نصیحتی کنم ... شما چه همجنسگرا باشید چه دگر جنسگرا ... چه میخواید تغییر کنید و یا نه گرایش خودتونو دوست دارید و عاشقشید ... توی هر شرایطی هستید هیچوقت خودتونو با دیگران مقایسه نکنید ... شما نه از دیگران کمترید و نه بیشتر ... و نه دیگران ازشما کمتر یا بیشتر نیستن
فقط چیزی که واقعاً دوست دارید باشید ... بدون شرمساری و سرفکندگی .... چه Coming Out کنید چه نه ، به هیچ عنوان خودتونو کمتر از هیشکی نبینید ... هیچوقت خودتونو با دیگران مقایسه نکنید ... آدمی موفقه که خودشو با دیروز خودش مقایسه کنه ...

Thursday, December 5, 2013
مسلمانان قرآن را برای آن نمی خوانند که بفهمند آیا آن کلام خداست یا نه ، بلکه ابتدا باور می کنند که آن کلام خداست و سپس آن را می خوانند ، حال آنکه اگر کسی بدون پیشداوری و اعتقاد کورکورانه قرآن را بخواند از خود خواهد پرسید : مگر چه نکاتی در این کتاب آورده شده که مسلمانان فکر می کنند ، آن کلام خداست ؟هر گاه کسی قرآن را با چشم خود و نه چشم ایمان و از روی کنجکاوی بخواند ، آن زمان می تواند درک کند که با خواندن قرآن چگونه مشتی خرافات خرد ستیزی را در مغز خود می ریزد و آن ها را واقعیات مقدس به شمار می آورد .
محسن کدیور: مجازات ملوط / مفعول مطلقا قتل است

این مسئله دیگر از چهارچوب شخص آقای کدیور خارج شده، دولت ایالات متحده باید پاسخگو باشد که چطور فردی باید این امکان را در آن کشور پیدا کند که قتل همجنس گرایان را با این سرسختی پیگیر باشد.
منبع : وب سایت محسن کدیوراخفیت مجازات فاعل از مفعول در لواط
7 تیر 1392پرسش: در قانون مجازات اسلامی جدید مجازات اعدام فقط برای فرد مفعول در لواط در نظر گرفته شده، و فرد فاعل فقط در صورت احصان محکوم به اعدام می گردد. در صورتی که در قانون پیشین هم مفعول و هم فاعل محکوم به اعدام بودند. اکثر مراجع کنونی شیعه قائل به قرائت سابق بودند و هر دو را مستحق اعدام می دانند، و حتی آیت الله خمینی نیز قائل به اعدام هر دو بودند. حال پرسش آن است که چرا در قانون جدید قرائت اقلیت مراجع جایگزین قرائت اکثریت شده است؟پاسخ: در مورد مجازات لائط/ فاعل قول مشهور در فقه امامیه قتل مطلقا و قول غیرمشهور قتل در صورت احصان و جلد در صورت عدم احصان است. مجازات ملوط / مفعول مطلقا قتل است. علت اختلاف روایات مختلف است. مجازات مفعول از فاعل شدیدتر است. در فقه اهل سنت مالکیه و حنابله (در اشهر روایتین احمد بن حنبل) قائل به وجوب رجم لائط مطلقا هستند. شافعیه قائل به وجوب رجم لائط محصن و جلد و تعزیر غیرمحصن است، ابوحنیفه تعزیر لوطی را کافی دانسته معتقد به قتل لائط نیست مطلقا.از اسباب تغییر قانون مجازات اسلامی بی اطلاعم.موفق باشید.
آقای کدیور پیش از این نیز همجنس گرایان را بیمار خوانده بود.
محسن کدیور در سال 1385 گفته بود «با صراحت می گويم مسلماني مطلقا همجنس گرائی را بر نمی تابد و از تمامي طرق موجه برای ريشه كن كردن اين انحراف تأسف بار از جوامع انسانی كوشش می كند.»
سالها بعد به همت نادره افشاری کمپینی به عنوان کمپین من همجنس گرا هستم برای اعتراض به گفته های آقای کدیور تشکیل شد.
Wednesday, December 4, 2013
UN to Iran: Protect LGBT People. Iran’s Spin Doctor Responds with Bad Medicine
Iran’s Dr. Mohammad Javad Ardeshir Amoli Larijani is a very busy man. As an Iraqi-born Iranian scientist-turned-politician, he wears many hats. Larijani is the son of a prominent Ayatollah and the oldest member of the powerful Larijani Clan. His famous brothers chair two branches of the Iranian government: Ali Larijani serves as Speaker of the Parliament while Ayatollah Sadegh Larijani heads the Judicial Branch. A math student in the 1970s at the University of California at Berkley, he now carefully calculates public messaging as the unofficial human rights spin-doctor for the Ayatollah’s regime in Tehran.
Larijani’s official title is Head of Iran’s High Council for Human Rights, a state-run agency in the Iranian judiciary. Thanks to his impeccable English and intimate knowledge of Western culture, he is the perfect man to window-dress the Iranian government’s poor record of human rights. Despite his political job, he still views himself as a scientist — by remaining on the faculty roster of the Institute for Research of Fundamental Sciences. However, he has no more interest in science than he does in promoting human rights.
These days, Larijani is more like a hit man trying to bring down Iran’s public enemy number one: Dr. Ahmad Shaheed. Shaheed is also a Western-educated Muslim in the business of human rights. However, his title is more than a mere façade. As the UN Special Rapporteur for Human Rights in Iran, he was appointed by the UN Human Rights Council in June 2011 to monitor and report on the deteriorating human rights situation in Iran.
The latest standoff between the two took place over Shaheed’s March 2013 report to the UN Human Rights Council, and a report that sheds light on the violations of the rights of lesbian, gay, bisexual and transgender persons (LGBT) in Iran. In the report, (in Persian),Shaheed stated that according to the International Covenant on Civil and Political Rights (ICCPR) , “criminalising same-sex relations could lead to violation of core human rights guarantees, including the right to life, the right to liberty, the right to be free from discrimination and the right to be protected from unreasonable interference with privacy.”
Shaheed’s findings on LGBT rights violations in Iran were based on 24 interviews with LGBT Iranians as well as an analysis of the Iranian penal code. The majority of interviewees revealed they were “arrested at least once for their sexual orientation or for associating with other LGBT persons.” About half reported torture or physical abuse while in detention, “including punches, kicks and baton strikes to the head or body” and several were subjected to sexual violence or forced to sign confessions. Private violence of LGBT people in Iran is met with public contempt, as a majority of interviewees reported they were “beaten by family members at home, but could not report these assaults to the authorities out of fear that they would themselves be charged with a criminal act.”
This breakthrough report met with fierce resistance from Iranian officials, who accused the UN Special Rapporteur of being a Western puppet and denied him a visa to enter Iran. On March 7, responding to the report, Larijani told Channel 2 of Iran’s state-run TV, “In our country, homosexuality is a form of sickness. It is illegal to promote homosexuality, and we have strict laws in this regard. We do not think it is right to physically assault gay people or mistreat them. But we are also against this notion in the West that homosexuality is a normal behavior which they insist we have to accept.”
A few days later, Larijani flew to Geneva to deliver the official reaction from the Iranian government to the UN Special Rapporteur’s report. In his response, he described the request that Iran respect LGBT rights as “wild expectations.”
Before the UN Human Rights Council, he stated, “Obviously the Special Rapporteur knows nothing about the cultural and religious history of Iran, its international obligations, and not even the international language and protocol. For instance, he accuses Iran of ignoring gay rights. None of our international human rights obligations requires us to respect gay rights…. Surprisingly, such an unfair cultural invasion is being justified as the universality of human rights.”
Larijani’s denial of Iran’s duty to protect LGBT rights actually contradicts Iran’s obligations under the ICCPR. In its November 2011 Concluding Observations on Iran’s compliance with ICCPR, the UN Human Rights Committee specifically instructed the Government of Iran to repeal or amend legislation that “could result in the discrimination, prosecution and punishment of people because of their sexual orientation or gender identity.” (Persian) The Committee called on the Government of Iran to unconditionally release “anyone held solely on account of freely and mutually agreed sexual activities or sexual orientation” as well as to take all necessary legislative, administrative and other measures to eliminate and prohibit discrimination on the basis of sexual orientation.” How would Dr. Larijani spin that?
In the eyes of Larijani and the ruling establishment in Iran, LGBT people are sick and have no rights. That may explain why the Iranian Penal Code considers consensual same-sex relations to be a capital crime. A young Iranian gay man responded best directly to the Spin Doctor in a Facebook post, saying, “Dr. Larijani, if you think we are sick, why don’t you come to visit us sometime? When you come, please don’t forget to bring flowers.”
Tuesday, December 3, 2013
“Asr Iran” news and analysis website: Transsexualists are different from homosexuals and hermaphrodites
Tehran based “Asr Iran” interviewed Mehdi Saber, a forensic psychologist, after the movie Facing Mirrors had premiered in Tehran theatres three months earlier; because the movie “probably brought the issue of transsexualism into the Iranian public attention for the first time. A Tehran University graduate, Saber described transsexualism and “the issues facing those suffering from it.”
“Unlike hermaphrodites, transsexuals are completely men or completely women… so they don’t have any physical or seeming problems. They don’t have any biological problems either.” Saber added “the disorder in transsexuals is in their emotions, tendencies… meaning a physical, biological female has male emotions, tendencies and behaviors. She believes she should have been a man. Her male emotions and tendencies are trapped in a female body.”
When asked about the differences between homosexuals and transsexuals, Saber explains: “A male homosexual knows that he is a male, yet has tendencies towards other men… a homosexual never wants to undergo sex change operations.” He explains that being a transsexual is a mental disorder, but “we should not forget that ‘mental disorder’ doesn’t necessarily mean a serious mental disorder like people who are abnormal with unnatural behaviors… the parents might gradually realize that the behavior of their child is different from other members of their gender.”
Dr. Mehdi Saber explained how Iranian parents deal with this problem. “Some parents might even encourage the different behavior of their ill child in early years of childhood, because those behaviors might come off as interesting and funny… but [as the child grows] those behaviors worry the parents.”
He says that children like this are “obviously blamed, belittled and are sometimes given insulting titles. Parents get worried after the child reaches the college years, since these behaviors become more visible and they are frightened that their child has a sexual deviation (perversion)… Most families blame these children, reject (disown) and confront them… We don’t see many families understanding the disorder in their children and visiting psychologists for consultation… It is the children who visit psychologists after contentions with families and being disowned.” He points out that while the families resist acceptance of the “disorder”, personal studies and visiting [sources] on the net allows children to realize that there is a disorder in them that needs to be addressed. According to Saber, this “resistance” from the family’s side is “natural” because “this is not a problem that can be easily accepted. Families fall into contention and a sense of guilt. Parents sometimes accuse each other for causing this problem in their child’s behavior. As a result of these quarrels, children suffering from the sexual disorder leave home.”
On the religious side, Saber notes that a person called Fereydoun Pourmalek Ara was the first person to visit Ayatollah Khomeini in Paris (where he lived in exile prior to the Islamic Revolution of 1979 in Iran) and explained the issue. After the revolution, Ayatollah Khomeini gave him the permission to undergo the operation. “The late Imam [Khomeini] released a Fatwa stating that sex change operations are not problematic from a religious standpoint, if they are approved by skilled specialists.” He explains that the permission for the operation must be issued by the “Iranian Legal Medicine Organization”, after the case being approved by numerous “psychology experts” and other experts in the organization including surgeons and OB/GYNs.
According to him, there are 750 – 1500 transsexual individuals in Iran’s 75 million population. “The number of people visiting the organization is much higher than this, but realization of the people who really suffer from this very disorder” is up to the experts to decree.
He believes that the “Facing Mirrors” movie was produced “based on detailed and correct research and it portrays the person suffering from the disorder in an expressive way.”
“The movie has functioned very well in enlightening the public as to the challenging issue, considering the existing limitations for discussing this subject. Generally it was an instance of cinema’s service to the society” Saber concludes.
When asked about the differences between homosexuals and transsexuals, Saber explains: “A male homosexual knows that he is a male, yet has tendencies towards other men… a homosexual never wants to undergo sex change operations.” He explains that being a transsexual is a mental disorder, but “we should not forget that ‘mental disorder’ doesn’t necessarily mean a serious mental disorder like people who are abnormal with unnatural behaviors… the parents might gradually realize that the behavior of their child is different from other members of their gender.”
Dr. Mehdi Saber explained how Iranian parents deal with this problem. “Some parents might even encourage the different behavior of their ill child in early years of childhood, because those behaviors might come off as interesting and funny… but [as the child grows] those behaviors worry the parents.”
He says that children like this are “obviously blamed, belittled and are sometimes given insulting titles. Parents get worried after the child reaches the college years, since these behaviors become more visible and they are frightened that their child has a sexual deviation (perversion)… Most families blame these children, reject (disown) and confront them… We don’t see many families understanding the disorder in their children and visiting psychologists for consultation… It is the children who visit psychologists after contentions with families and being disowned.” He points out that while the families resist acceptance of the “disorder”, personal studies and visiting [sources] on the net allows children to realize that there is a disorder in them that needs to be addressed. According to Saber, this “resistance” from the family’s side is “natural” because “this is not a problem that can be easily accepted. Families fall into contention and a sense of guilt. Parents sometimes accuse each other for causing this problem in their child’s behavior. As a result of these quarrels, children suffering from the sexual disorder leave home.”
On the religious side, Saber notes that a person called Fereydoun Pourmalek Ara was the first person to visit Ayatollah Khomeini in Paris (where he lived in exile prior to the Islamic Revolution of 1979 in Iran) and explained the issue. After the revolution, Ayatollah Khomeini gave him the permission to undergo the operation. “The late Imam [Khomeini] released a Fatwa stating that sex change operations are not problematic from a religious standpoint, if they are approved by skilled specialists.” He explains that the permission for the operation must be issued by the “Iranian Legal Medicine Organization”, after the case being approved by numerous “psychology experts” and other experts in the organization including surgeons and OB/GYNs.
According to him, there are 750 – 1500 transsexual individuals in Iran’s 75 million population. “The number of people visiting the organization is much higher than this, but realization of the people who really suffer from this very disorder” is up to the experts to decree.
He believes that the “Facing Mirrors” movie was produced “based on detailed and correct research and it portrays the person suffering from the disorder in an expressive way.”
“The movie has functioned very well in enlightening the public as to the challenging issue, considering the existing limitations for discussing this subject. Generally it was an instance of cinema’s service to the society” Saber concludes.
‘I’m a gay man’: Prison Break star Wentworth Miller comes out as he takes a stand against Russia’s homophobic laws
Television star Wentworth Miller announced he was gay on Wednesday in order to take a public stand against homophobia in Russia.
The Prison Break star declined an invitation to a Russian film festival after the country passed a series of anti-gay laws.
The 41-year-old Prison Break star had been asked to attend the St. Petersburg International Film Festival.
‘As a gay man, I must decline,’ he wrote in his reply, which was made public by the campaigning group GLAAD.

‘I am deeply troubled by the current attitude toward and treatment of gay men and women by the Russian government,’ Wentworth added in his letter.
‘The situation is in no way acceptable, and I cannot in good conscience participate in a celebratory occasion hosted by a country where people like myself are being systematically denied their basic right to live and love openly,’ he said.
More…
- We’re just high on life now, promise! Lindsay Lohan wears peek-a-boo dress (and no bra) to hang loose with fellow wild one Vikram Chatwal
- Mommy time! Bethenny Frankel bonds with her little lady Bryn on break from talk show and divorce drama
- Party time! Holly Madison forgets her woes as she enjoys Disney themed bachelorette ahead of wedding
Wentworth said if circumstances improved he would be free to make a different choice – adding that he had ‘a degree of Russian ancestry’ and had enjoyed past visits to the country previously.


Television star: Wentworth, shown at left in 2005 on Prison Break and right in 2010 in Resident Evil: Afterlife, was championed for taking a stance
The actor was immediately praised by gay rights advocates.
‘Wentworth’s bold show of support sends a powerful message to LGBT Russians, who are facing extreme violence and persecution: you are not alone,’ said GLAAD spokesperson Wilson Cruz in reference to the country’s lesbian, gay, bisexual and transgender community.
‘As people from across the globe continue to speak out against Russia’s horrific law, more celebrities and corporations should follow his courageous lead in openly condemning Russia’s anti-LGBT law,’ he added.
Major announcement: Wentworth, shown in March 2008, said he could not in good conscience attend the Russian film festival
Russian President Vladimir Putin in July signed a law banning the adoption of Russian-born children by gay couples.
Putin in June signed another bill that classified ‘homosexual propaganda’ as pornography and provides for fines and arrest for those making it accessible to minors.
A law passed in 2012 also banned public gay pride events in Moscow for the next 100 years.
The Russian laws have sparked protests in the US where some gay rights advocates have poured Russian vodka in the streets.
The laws also have caused some concern among athlethes who will be heading to Russia for the 2014 Olympic Winter Games.
Monday, December 2, 2013
Saturday, November 30, 2013
Friday, November 29, 2013
دیپلمات ها در حمایت از “داور همجنس گرا” فوتبال بازی می کنند.

شرکت کنندگان چهارمین همایش شبکه محلی از ۱۹ کشور جهان و کارکنان سفارتخانه های مختلف در آنکارا، در یک رقابت فوتبال در ۱۵ام ماه مارس شرکت کردند. این رقابت به منظور اعلام حمایت و همبستگی با “خلیل ابراهیم دینچه دا” نخستین داور همجنسگرای ترکیه -که اقدام به برون آیی- نموده، ترتیب داده شد. وی به علت گرایش جنسی اش از فدراسیون فوتبال ترکیه اخراج شده و به همین دلیل مبارزه ای قانونی علیه فدراسیون به راه انداخته است.
فوتبال عرصه انحصاری مردان دگرجنسگرا نیست. زنان و همچنین افراد گی و لزبین هم می توانند از فوتبال لذت ببرند. در حالی که تبعیض آَشکاری علیه “دینچه دا” به علت گرایش جنسی اش مشاهده می شود، نه تنها افراد دگرباش جنسی(لزبین، گی، بایسکسوال، ترانس سکسوال و ترانسجندر) بلکه تمام علاقمندان به فوتبال نیز حمایت خود را بر علیه این تبعیض اعلام نموده اند. دبیر کل سازمان کائوس جی ال “علی ارول” قبل از مسابقه به خبرنگاران گفت: “حریت دیلی نیوز” یکی از روزنامه های پرمخاطب و مهم ترکیه، پوشش گسترده ای را برای این مسابقه به همراه آلبوم عکس اختصاصی در نظر گرفته است.
به دنبال این مسابقه گردهمایی “فوتبال علیه تبعیض” در دانشگاه آنکارا برگزار شد و “پیار پوار” مدیر اجرایی انجمن FAIR (فوتبال علیه تبعیض در اروپا) و “لو انگلفیلد” از گروه ” فوتبال در مقابل همجنسگراهراسی” و “زجکو بلیس” از گروه qSport در کورتیا، در ارتباط با ورزش و همجنسگراهراسی سخنرانی کردند.
مبارزه “دینچه دا” علیه همجنسگراهراسی در حیطه فوتبال
“دینچه دا” طی ۲ سال گذشته علیه فدراسیون فوتبال ترکیه مشغول مبارزه قانونی بوده است. فدراسیون اتهامات وارده مبنی بر اینکه وی به جای استناد بر عملکردش به دلیل گرایش جنسی اخراج شده است را تکذیب نموده است.
“دینچه دا” می گوید: یک گزارش کارشناسی که در دادگاه پذیرفته شده است، نشان می دهد که فدراسیون علیه وی تبعیض قائل شده و به احتمال بسیار زیاد، در دادرسی ۲۱ام ماه می، مجبور به پرداخت غرامت به او شده است.
او همچنین از فدراسیون درخواست کرده که حقوق داوری اش در فدراسیون اعاده شود. وی گفت علاوه بر این، در صورت عدم پذیرش خواسته اش توسط فدراسیون فوتبال ترکیه، به سازمانهای بین المللی فوتبال از جمله FIFA و UEFA شکایت خواهد کرد.
پی نوشت:
ادامه این مسابقات در شهر به زودی در شهرهای کایسری و دنیزلی هم برگزار خواهد شد. سازمان کائوس جی ال، از پناهحویان دگرباش مقیم این شهرها برای تماشای این مسابقات و حمایت از این حرکت دعوت به عمل آورده است.
Wednesday, November 27, 2013
شاهین نجفی «همجنس»
خاموش کردم توی لیوانت خدایم را
شب ها بغل کردم به تو همجنس هایم را
رنگین کمان کوچکی بر روی انگشتم
در اولین بوسه خودم با تو را کشتم
هی گریه میکردم به آن مردی که زن بودم
شب ها دراکولای غمگینی که من بودم
و عشق یک بیماری بدخیم روحی بود
تنهایی ام محکوم به سکس گروهی بود
سیگار با مشروب با طعم هم آغوشی
یعنی فراموشی فراموشی فراموشی
بعد از تو الکل خورد من را مست خوابیدم
بعد از تو با هر کس که بود و هست خوابیدم
بعد از تو لای زخم هایم استخوان کردم
با هر که میشد هر چه میشد امتحان کردم
تنهایی در جنگ در تنهای تنهایی
با گریه و صابون و خون و تو خود ارضایی
دل خسته از گنجشک ها و حوض نقاشی
رنگ سفیدت رو به روی بوم میپاشی
لیوان بعدی قرص های حل شده در سم
باور بکن
از هیچی دیگر نمیترسم
پشت سیاهی های دنیامان سیاهی بود
معشوقه ام بودی ، هستی ، نخواهی بود
بعد از تو الکل خورد من را
مست خوابیدم
بعد از تو با هر کس که بود و هست خوابیدم
بعد از تو لای زخم هایم استخوان کردم
با هر که میشد هر چه میشد امتحان کردم
Subscribe to:
Posts (Atom)