اون وقتا مغزم از تصورات و عقاید کلیشهای زیادی پر بود که بارها باهاشون جنگیدم و سبک سنگین شون کردم تا بالاخره تونستم باهاشون کنار بیام و خود واقعی خودم رو قبول کنم … اما این موضوع به مزاج *محافظه کارا* خوش نمیاد و اونها معتقدن که ما همجنسگراها ،مسیر زندگی مون رو خودمون انتخاب میکنیم و واسه همینه که میشه این انتخاب رو با بعضی روشهای درمانی و بعضی رسم و رسومات مذهبی عوضش کرد … ولی به نظر من ،این باورشون غلطه و من معتقدم که خلقت آدمها واسه خدا ،مثل یه بازی میمونه و اونه که قبل از خلقت یکنفر تصمیم میگیره که این آدم چه خصوصیات و شکل و شمایلی داشته باشه …
آره خوب ،من نمیتونم خود واقعی خودم رو ،حتا اگه خیلی هم سعی و تلاش از خودم نشون بدم ،باز عوض کنم چونکه این طبیعت منه که همه دلخوشی و دلگرمی من رو فقط یکی که از جنس و شکل من هستش میتونه برام فراهم کنه.
توی ذهن آدما ،همجنسگرایی معادل همه چیزهای بیارزش و غیر انسانیه و همین باور هستش که میتونه مثل باورهای قدیمی آدمها و تعصباتی که نسبت به مذهب و یا رنگ پوست از خودشون نشون میدادن ،باعث بروز خشونت و جنگ بشه … واسه پدید اومدن نفرت و جنگ ،اصلا فرقی نمیکنه که باور و تعصب غلط از کجا و چه شکلی بوجود اومده باشه ،چون در نهایت آدم هارو بجون هم میندازه و قتل و کشتار رو سبب میشه.
No comments:
Post a Comment