.

.

Saturday, November 30, 2013


Homan m03 01.jpg

"آیا زمان آن نرسیده است
که این دریچه باز شود باز باز باز
که آسمان ببارد
و مرد، برجنازه مرد خویش
زاری کنان نماز گذارد؟"

Friday, November 29, 2013

دیپلمات ها در حمایت از “داور همجنس گرا” فوتبال بازی می کنند.


دیپلمات ها در حمایت از “داور همجنس گرا” فوتبال بازی می کنند.


شرکت کنندگان چهارمین همایش شبکه محلی از ۱۹ کشور جهان و کارکنان سفارتخانه های مختلف در آنکارا، در یک رقابت فوتبال در ۱۵ام ماه مارس شرکت کردند. این رقابت به منظور اعلام حمایت و همبستگی با “خلیل ابراهیم دینچه دا” نخستین داور همجنسگرای ترکیه -که اقدام به برون آیی- نموده، ترتیب داده شد.  وی به علت گرایش جنسی اش از فدراسیون فوتبال ترکیه اخراج شده و به همین دلیل مبارزه ای قانونی علیه فدراسیون به راه انداخته است.
فوتبال عرصه انحصاری مردان دگرجنسگرا نیست. زنان و همچنین افراد گی و لزبین هم می توانند از فوتبال لذت ببرند. در حالی که تبعیض آَشکاری علیه “دینچه دا” به علت گرایش جنسی اش مشاهده می شود، نه تنها افراد دگرباش جنسی(لزبین، گی، بایسکسوال، ترانس سکسوال و ترانسجندر) بلکه تمام علاقمندان به فوتبال نیز حمایت خود را بر علیه این تبعیض اعلام نموده اند. دبیر کل سازمان کائوس جی ال “علی ارول” قبل از مسابقه به خبرنگاران گفت: “حریت دیلی نیوز” یکی از روزنامه های پرمخاطب و مهم ترکیه، پوشش گسترده ای را برای این مسابقه  به همراه آلبوم عکس اختصاصی در نظر گرفته است.
به دنبال این مسابقه گردهمایی “فوتبال علیه تبعیض” در دانشگاه آنکارا برگزار شد و “پیار پوار” مدیر اجرایی انجمن FAIR (فوتبال علیه تبعیض در اروپا) و “لو انگلفیلد” از گروه ” فوتبال در مقابل همجنسگراهراسی” و “زجکو بلیس” از گروه qSport در کورتیا، در ارتباط با ورزش و همجنسگراهراسی سخنرانی کردند.
مبارزه “دینچه دا” علیه همجنسگراهراسی در حیطه فوتبال
“دینچه دا” طی ۲ سال گذشته علیه فدراسیون فوتبال ترکیه مشغول مبارزه قانونی بوده است. فدراسیون اتهامات وارده مبنی بر اینکه وی به جای استناد بر عملکردش به دلیل گرایش جنسی اخراج شده است را تکذیب نموده است.
“دینچه دا” می گوید: یک گزارش کارشناسی که در دادگاه پذیرفته شده است، نشان می دهد که فدراسیون علیه وی تبعیض قائل شده و به احتمال بسیار زیاد، در دادرسی ۲۱ام ماه می، مجبور به پرداخت غرامت به او شده است.
او همچنین از فدراسیون درخواست کرده که حقوق داوری اش در فدراسیون اعاده شود. وی گفت  علاوه بر این، در صورت عدم پذیرش خواسته اش توسط فدراسیون فوتبال ترکیه، به سازمانهای بین المللی فوتبال از جمله FIFA و UEFA شکایت خواهد کرد.
پی نوشت:
ادامه این مسابقات در شهر به زودی در شهرهای کایسری و دنیزلی هم برگزار خواهد شد. سازمان کائوس جی ال،  از پناهحویان دگرباش مقیم این شهرها برای تماشای این مسابقات و حمایت از این حرکت دعوت به عمل آورده است.
Akaos2


Wednesday, November 27, 2013

شاهین نجفی «همجنس»


خاموش کردم توی لیوانت خدایم را
شب ها بغل کردم به تو همجنس هایم را
رنگین کمان کوچکی بر روی انگشتم
در اولین بوسه خودم با تو را کشتم
هی گریه میکردم به آن مردی که زن بودم
شب ها دراکولای غمگینی که من بودم
و عشق یک بیماری بدخیم روحی بود
تنهایی ام محکوم به سکس گروهی بود
سیگار با مشروب با طعم هم آغوشی
یعنی فراموشی فراموشی فراموشی
بعد از تو الکل خورد من را مست خوابیدم
بعد از تو با هر کس که بود و هست خوابیدم
بعد از تو لای زخم هایم استخوان کردم
با هر که میشد هر چه میشد امتحان کردم
تنهایی در جنگ در تنهای تنهایی
با گریه و صابون و خون و تو خود ارضایی
دل خسته از گنجشک ها و حوض نقاشی
رنگ سفیدت رو به روی بوم میپاشی
لیوان بعدی قرص های حل شده در سم
باور بکن
از هیچی دیگر نمیترسم
پشت سیاهی های دنیامان سیاهی بود
معشوقه ام بودی ، هستی ، نخواهی بود
بعد از تو الکل خورد من را
مست خوابیدم
بعد از تو با هر کس که بود و هست خوابیدم
بعد از تو لای زخم هایم استخوان کردم
با هر که میشد هر چه میشد امتحان کردم


Monday, November 25, 2013

من عاشق شده‌ام، پس هم‌جنس‌گرا هستم

عشق هم‌جنس‌گرایان که معمولا توسط رسانه و تبلیغات یا به علت سرکوب سیستم‌های سیاسی و اجتماعی از دید عموم دور می‌ماند، موضوع بحثی‌ است که هم‌جنس‌گرایانی از داخل و خارج ایران در این‌جا درباره آن حرف زده‌اند.

عشق به روایت دهخدا ماخوذ از عَشَقه است و می‌گوید “آن نباتی است که آن را لبلاب گویند، چون بر درختی بپیچد آن را خشک کند، همین حالت عشق است بر هر دلی که طاری شود صاحبش را خشک و زرد کند.”
روایت مجتبی٬ جوان ساکن تهران از عشق چنین است: «من نمی‌دانستم گی (هم‌جنس‌گرا) هستم تا وقتی در ۱۸ سالگی عاشق یک پسر دیگر شدم.»
اما جایی در این میان هست که روایت دهخدا و مجتبی به هم می‌رسند٬ آن‌جا که مجتبی می‌گوید: «دو سال باهم بودیم. چطور بود؟ داغ و آتشین و زجردهنده. معشوقم رفت و من داغون شدم، ولی به هیچ کس نمی‌توانستم چیزی بگویم. اصل چالش همین بود: سکوت. استرس برایم خواب و خوراک نگذاشته بود٬ منزوی شده بودم.» انگار که مجتبی همان درختی باشد که عَشَقه به او پیچیده بود٬ خشک می‌شد٬ زرد می‌شد٬ “منزوی” شده بود.
گفت‌وگوی دویچه‌وله با مجتبی در توییتر انجام می‌‌شود که او چند سال است در آن به صورت مداوم درباره زندگی و تمایلات هم‌جنس‌خواهانه‌ی خود می‌نویسد. مجتبی می‌گوید: «استریت‌ها (دگرجنس‌گرایان) برای عاشق شدن اجازه دارند، اما ما یاد گرفته‌ایم که نیازی به اجازه نیست.»
چنین است که پسر ۲۳ ساله‌ای از ایران٬ جایی که سکس با هم‌جنس برای مردان حکم اعدام دارد٬ از عشق می‌گوید. عشقی که در ادبیات رنگ عرفان و معنویات گرفته و در زندگی واقعی مهر ممنوعیت خورده است.
«مردم عشق ما را ندیده‌اند»
«چهارده ساله بودم. حس‌ام حس عاشقى نوجوان. انگار همه زندگی‌ام بود. ساعت‌ها نگاهش مى‌کردم. اما همیشه احساس عذاب وجدان داشتم که نکند چون پسرى دور و برم نیست و اجازه ندارم با پسر دوست بشوم با او هستم. مخصوصا موقع سکس.»
این قصه سمیه است؛ هم‌جنس‌گرای مقیم اروپا. او حالا دیگر نوجوان ۱۴ ساله‌ای نیست که خانواده به عشق هم‌جنس‌گرایانه‌اش بو بردند و “از معشوق جدایش کردند”. زنی ۳۰ ساله است و آنقدر دنیا را دیده که می‌گوید: «عشق ورزیدن به زن و مرد و حتى دریافت عشق از زن یا مرد براى من با هم متفاوت‌اند. آن چیزى که در عشق زن به زن تحسین مى‌کنم و دوست دارم، حس درک واضح و شفاف و برابر است، جداى جذابیت‌هاى فیزیکى.»
اما چرا همه پیچیدگی‌های ممکن در عشق درباره هم‌جنس‌گرایان معمولا به کناری می‌رود٬ حتی خود عشق به کناری می‌رود و آن‌چه جامعه از رابطه دو هم‌جنس معمولا در نظر می‌گیرد محدود به سکس می‌ماند و کم‌تر عشق در این نوع رابطه مد نظر قرار می‌گیرد.
ساقی قهرمان٬ مدیر سازمان دگرباشان جنسی ایرانی٬ به دویچه‌وله می‌گوید: «در قوانین قضایی و اجتماعی و فرهنگی ایران آن چه غیرقانونی و جرم و غیراخلاقی و تابو به شمار می‌آید سکس است، عشق نیست. آدم‌ها، تا زمانی که نیروی جنسی‌شان به سود ماشین اداره‌کننده‌ی جامعه مصرف شود، می‌توانند برای یک لنگه کفش یا یک گاوآهن هم غزل بسرایند و به یادش به ماه نگاه کنند، اما نیروی جنسی‌شان را باید فقط صرف خدمت‌رسانی و لذت‌رسانی به واحد تولید مثل جامعه کنند.»
او البته از زاویه‌‌ای دیگر هم به ماجرا نگاه می‌کند و می‌گوید شاید وجود عشق‌هم‌جنس‌گرایان نادیده گرفته نمی‌شود٬ بلکه موضوع این است که “مردم نمونه‌ای ندارند که ببینند”. او می‌گوید: «مردم هنوز ما را ندیده‌اند که بدانند یا ندانند چقدر عاشق می‌شویم و چقدر با هم عاشقانه زیست می‌کنیم، اما عکس‌های ما را در حال سکس می‌بینند. خب از همین هم حرف می‌زنند. چاره‌ی دیگری ندارند. اگر ما چند نمونه از رابطه‌های عاشقانه‌مان را نشان‌شان بدهیم، از عشق ما هم حرف می‌زنند.»
به گفته قهرمان آنچه اهمیت و ضرورت دارد این است که از حقوق هم‌جنس‌گرایان حرف زده شود: «به معنای درک از حقوق ما.»
«آقای احمدی‌نژاد! او هست»
کرمانشاه٬ پاییز ۱۳۹۲؛ یک ماه قبل از نگارش این گزارش: سپاه پاسداران اعلام کرد که “چند ده نفر” هم‌جنس‌گرا را دستگیر کرده است. این خبر که اولین در نوع خود نیست در حالی پخش شد که محمود احمدی‌نژاد٬ رئیس‌جمهور وقت ایران٬ در سال ۱۳۸۶ در دانشگاه کلمبیا، چشم در چشم دنیا دوخت و گفت:‌«در کشور ما همجنس‌باز وجود ندارد.»
“هم‌جنس‌باز” لفظ تحقیرآمیزی ا‌ست که در ادبیات رسمی حاکمیت و زبان کوچه و بازار در ایران برای هم‌جنس‌گرایان استفاده می‌شود.
ساقی قهرمان٬ مدیر سازمان دگرباشان جنسی ایرانی٬ به دویچه‌وله می‌گوید: «اگر شهروند هم‌جنس‌گرا به رسمیت شناخته شود، حقوق شهروندی‌اش می‌بایست به رسمیت شناخته شود و حق عشق ورزیدن.»
اما عشق در همین “غیررسمی‌ترین” شکل خود است که برای مجتبی “مبارزه” محسوب می‌شود. مجتبی می‌گوید: «وقتی در ایران هستی، هر یک بار که معشوق‌ات را می‌بوسی انگار داری با حکومت مبارزه می‌کنی. بوسه‌ای که مخالفین‌ات را عذاب می‌دهد خودت را خوشحال می‌کند.»
ساقی قهرمان هم می‌گوید در آغوش کشیدن تن یک هم‌جنس، فقط سکس نیست؛ “ما با این در آغوش کشیدن و به درون کشیدن و واکاویدن تن‌هامان، ابراز من بودن و من هستم می‌کنیم.”
مجبتی که روزی از عشق “زرد” شده بود اگرچه چنین عشقی را “مبارزه کردن” می‌داند اما از تاثیر عاطفی عشقی که به رغم سرکوب‌ها شکل گرفته هم حرف می‌زند و تاثیر آن را “قوی” می‌داند: «زندگی را زیر و رو می‌کند.»
«اگر زودتر فهمیده بودم»
گاهی اما فرد هم‌جنس‌گرا “مبارزه” نمی‌کند٬ حتی برای دوره‌ای خود مامور کنترل رعایت قوانینی می‌شود که از سوی سیستم سیاسی و اجتماعی حاکم به زندگی افراد تحمیل شده‌است. کیارش، هم‌جنس‌گرای ایرانی که به تازگی مقیم اروپا شده است در گفت‌وگو با دویچه‌وله می‌گوید: «تصمیم می‌گیری برخلاف آن‌چه احساس می‌کنی٬ عاشق یک دختر شوی و تلاش هم می‌کنی. یا در معرض علاقه یک دختر قرار می‌گیری و می‌گویی خب بگذار به وجود بیاید. ولی با وجود این‌که سعی هم کردی اما عشق به وجود نمی‌آید.»
او تاکید می‌کند “حداقل برای من اینطور بود٬” و ادامه می‌دهد: «جایی احساس می‌کنی با این‌که این آدم از هر لحاظی برای تو همه معیارها را دارد و با این‌که تلاش هم کرده‌ای که عاشق شوی این اتفاق نیفتاده است. اما حداقل در ایجاد رابطه‌های اول با هم‌جنس‌ات می‌خواهی فقط یک رابطه را تجربه کنی که ببینی چه می‌شود و وقتی به خودت می‌آیی می‌بینی بدون این‌که تلاشی کرده باشی عاشق شده‌ای.»
کیارش به نظام آموزشی ایران اشاره می‌کند و می‌گوید: «در سیستمی که ما در ایران در آن بزرگ شدیم٬ عشق آموزش داده نمی‌شد٬ اگر هم حرفی بود از عشق الهی و عرفانی بود. اما همیشه گزینه‌ی جایگزینی برای کسانی که می‌خواستند یاد بگیرند وجود داشت٬ ترانه‌ها٬ فیلم‌ها٬ یا حتی در جامعه افرادی را می‌دیدی که دارند عاشقانه با هم زندگی می‌کنند اما درباره هم‌جنس‌گراها همچین چیزی هم وجود نداشت.»
به گفته او “جامعه نه تنها مدلی به تو ارایه نمی‌دهد که حتی با خطاکار دانستن تو تو را معذب می‌کند که مبادا عاشق شوی.”
کیارش حال در قلب اروپا زندگی می‌کند و در دومین عشق خود که در محیط آزادتر کشور جدید اتفاق افتاده توانسته تایید دیگران را بگیرد که “این رابطه٬ یک رابطه عاشقانه است.” همین تایید دیگران است که او را به این نکته می‌رساند که عشق اول‌اش هم که در یکی از شهرستان‌های ایران اتفاق افتاده بود عشق بوده است: «با خودم گفتم اگر این اسمش عشق است پس رابطه‌ای هم که قبلا داشتم اسمش عشق بوده است.»
کیارش می‌گوید که دیگر خیلی برای فهمیدن این موضوع دیر است. او می‌گوید اگر همان زمان می‌فهمیدم که عاشقش هستم به رغم مشکلات موجود عشق و رابطه‌را “هر جوری” که بود حفظ می‌کردم.
شاید عشق برای هم‌جنس‌گرای دور نگه داشته شده از آن به نوعی مصداق دو بیتی از مولوی باشد که می‌گوید:
غیر عشقت راه بین جستیم نیست
جز نشانت همنشین جستیم نیست
پشت ما از ظن بد شد چون کمان
زانک راهی بی‌کمین جستیم نیست

دگرباشان ایران از سوی حکومت و جامعه در تبعیض‌اند



مرکز اسناد حقوق بشر ایران با انتشار گزارشی مفصل٬ از «نقض حقوق دگرباشان در ایران» خبر داده و تاکید می‌کند که دگرباشان ایرانی «هم از سوی حکومت و هم جامعه مورد تبعیض قرار گرفته و از آنها سوءاستفاده می‌شود».
 
این گزارش که با نام «هویت انکار شده» منتشر شده٬ بر اساس گفت‌و‌گو با شماری از دگرباشان ایرانی‌ای که «آزار و اذیت شده‌اند» و همچنین تحلیل حقوق جزایی جمهوری اسلامی٬ به مواردی از «نقض حقوق دگرباشان و عدم پیروی ایران از قوانین بین‌المللی» اشاره کرده است.
 
در این گزارش آمده است: «جمهوری اسلامی از زمان روی کار آمدنش٬ در قانون و عمل٬ با همجنس‌گرایان تبعیض‌آمیز برخورد کرده است. در شرایطی که تراجنسیتی‌ها (ترَنس جِندِر) در ایران٬ در صورت تغییر جنسیت خود٬ مورد حمایت قانونی قرار می‌گیرند٬ این نگرانی شدید وجود دارد که همجنس‌گرایان نیز بدون هیچ لزومی٬ تشویق شوند که برای تغییر جنسیت٬ تحت عمل جراحی قرار بگیرند.»
 
بر اساس فتوای آیت‌الله خمینی٬ بنیان‌گذار جمهوری اسلامی٬ ترنس‌‌جندر‌ها در ایران می‌توانند تحت عمل جراحی قرار گرفته و جنسیت خود را تغییر دهند٬ اما همجنس‌گرایی٬ بر اساس باورهای جمهوری اسلامی یک نوع «انحراف جنسی» به شمار می‌رود و پذیرفته شده نیست.
 
مرکز سناد حقوق بشر ایران که مقرش در کانتیکت آمریکاست در گزارش خود  که ۱۶ آبان‌ماه منتشر شده٬ آورده است که در عین حال دگرباشان ایران هدف طیف گسترده‌ای از سوءاستفاده‌ها و تبعیض‌ها از قبیل «دستگیری٬ تجاوز در حین بازداشت٬ اخراج از موسسه‌های آموزشی و محرومیت‌ از فرصت‌های شغلی» قرار می‌گیرند و این در حالی است که این تبعیض‌ها و سوءاستفاده‌ها در سطح جامعه نیز علیه آن‌ها اعمال می‌شود.
 
گیسو نیا٬ مدیر اجرایی مرکز اسناد حقوق بشر ایران، در خصوص این گزارش گفته است: «در حالی که روند جهانی رو به سوی قانونی کردن ازدواج همجنس‌گرایان و افزایش حمایت‌ها از حقوق دگرباشان دارد٬ قوانین ایران همچنان تنبیه بدنی و حتی اعدام همجنس‌گرایان را روا می‌داند.»
 
خانم نیا افزوده است: «تا زمانی که مقام‌های ایران نپذیرند که قانون اساسی جمهوری اسلامی نیازمند اصلاحی عمیق است تا از طریق آن بتوان از حقوق این گروه اقلیت حمایت کرد٬ شاهد خروج شمار زیادی از دگرباشان از ایران و پناهنده شدنشان در بیرون از مرزهای آن کشور خواهیم بود.»
 
سازمان‌های حقوق بشری و فعالان حقوق بشر بارها در مورد به وضعیت دگرباشان در ایران ابراز نگرانی کرده‌اند.
 
احمد شهید٬ گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران اسفندماه ۱۳۹۱ در گزارش خود اظهار کرد که دگرباشان در ایران مورد «آزار و اذیت٬ بازجویی و مجازات‌های ظالمانه قرار می‌گیرند و حقوق اساسیشان نادیده گرفته می‌شود».
 
محمدجواد لاریجانی٬ دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ایران در واکنش به گزارش احمد شهید٬ همجنس‌گرایی تاکید کرده است که در نظام جمهوری اسلامی همجنس‌گرایی «یک مرض و بیماری» است و تبلیغ برای آن «خلاف قانون»‌ است.

Sunday, November 3, 2013

آلمان به عنوان اولین کشور اروپایی اجازه داده تا نوزادانی که به هنگام تولد جنسیت مشخصی ندارند به عنوان “جنسیت سوم” ( نه مذکر و نه مونث) به ثبت برسند.
به این ترتیب از این پس والدین آلمانی می توانند در گواهی تولد نوزادانشان، اشاره ای به هویت جنسی آنها نداشته باشند و به جای آن تقسیم بندی جدیدی تحت عنوان “هویت جنسی نامشخص” ایجاد می شود.
تاکنون والدین مجبور بودند که بین مذکر و مونث یکی را برای تعیین جنسیت فرزندشان انتخاب کنند.
گفته شده که این اقدام با هدف کاهش فشار بر روی والدینی صورت گرفته که برای مشخص شدن جنسیت فرزندشان تصمیم گیری های فوری در مورد انجام عمل های جراحی بر روی نوزادان تازه متولد شده خود انجام می دهند.
براساس گزارش های دریافتی از هر ۲ هزار نفر، یک نفر هر دو خصوصیت زن و مرد را داراست.
این افراد به این دلیل که ترکیبی از کروموزم های مذکر و مونث را دارا هستند به “بیناجنس” معروفند.
به گفته خبرنگار بی بی سی مشکلات ناشی از تولد این گونه نوزادان اغلب والدین را به انجام عمل های جراحی بر روی این نوزادان ترغیب می کند.
خبرنگار بی بی سی می افزاید در این عمل های جراحی سعی می شود که تا حد ممکن جنسیت نوزاد را به آن چه که از نظر ویژگی های فیزیکی نزدیک است، تبدیل کنند.
تغییر در این قانون در آلمان به دنبال بررسی موارد متعددی در این کشور صورت گرفته است.
اما این قانون مشخص نمی کند که این تغییر چه تاثیری بر روی قوانین مربوط به ازدواج و داشتن شریک زندگی در آلمان خواهد داشت.